وارثان زمین

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

رأی اصیل گفتمان


 ممکن نیست از این شش نفر کسی رییس‌جمهور شود و مخالف پیشبرد فناوری هسته‌ای و نانو باشد. و یا مخالف فرزندآوری و افزایش جمعیت باشد. چون نمی‌تواند این‌طور باشد. ما باید صدها برابر تلاش برای رأی‌آوری یک شخص برای ترویج و غالب کردن یک گفتمان جهد کنیم. نکته‌ی دیگر این که اصل حضور در انتخابات و مشارکت بالای مردم ورای شخص پیروز انتخابات اهمیت دارد و هرگز نباید نسبت به این امر با بی‌توجهی سخن گفت. گفتمان‌سازی یعنی این که کاری کنی که مردم و خواص وقتی در مورد یک مسئله که قبلا رایج نبود حرف می‌زنند، بگویند این امر بدیهی است. مثلا اصل مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمن امروز بدیهی است و فقط نوع مدیریت این مقاومت مورد اختلاف است. در مورد پرونده‌ی هسته‌ای بی‌شک خون شهیدان هسته‌ای در بدیهی جلوه دادن این قضییه موثر بوده است.

 ســـعــیــد جــلــیلــی، برآیند اندیشه‌ها و تفکر من در این سال‌هاست. ضعف‌هایی در او می‌بینم و نیز قوت‌هایی. ممکن است در آینده ضعف‌های دیگری از او معلوم شود. اما به هر حال وی را نامزد اصلح می‌دانم. اگر به هر دلیل انتخابات بدون جلیلی به دور دوم رفت به نامزد اصول‌گرای حاضر در دور دوم با اولویت مـحــمـد‌بـاقــر قـالـیـبــاف رأی خواهم داد.

پس‌نوشت: در دور دوم فضای انتخابات را دو قطبی سازش- مقاومت نکنیم. این کار بازی در قاعده‌ی دشمن است. همه‌ی نامزدها درون نظام هستند و مردم به سازش رأی نمی‌دهند. مردم به نوع مدیریت و تدبیرهای گوناگون رأی می‌دهند. این طور نیست که جلیلی یعنی مقاومت و بقیه یعنی سازش. دور دوم هم اگر شد فضا نباید دوقطبی شود. این خواست دشمن است.

۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

این سه نفر


 سه نامزد اصلی طیف اصول‌گرا ولایتی، قالیباف و جلیلی هستند. من به طور خلاصه نگاه خودم را درباره‌شان بیان می‌کنم.

یک. ولایتی. شخصیت برجسته و فارغ از نگاه سیاسی شخصیت قابل احترامی برای هر آدم اهل ادب و فضل است. پزشک قابل و باتجربه‌ای است و کاملا از مسایل بهداشت و درمان سردرمی‌آورد. تقریبا ایجادکننده‌ی دیپلماسی ایران پس از انقلاب و دارای نگاه نسبتا بومی به این ماجراست و ماجرای ایجاد یقه‌ی دیپلماتیک به جای کراوات شاهدی بر این مدعاست. در این عرصه‌ی خطیر امتحان پس داده است و مردم و بزرگان همه او را می‌شناسند. پایان جنگ و ماجراهای قرارداد1975 و... از کارهای خطیر اوست. تاریخ‌دان است و به فرهنگ مردم منطقه‌ی آسیا و ملل اسلامی تسلط دارد. چند کتاب مهم هم در زمینه‌ی طب اسلامی و تمدن اسلام و ایران و شیعه تالیف کرده است. او را سلیقه‌های سیاسیِ هاشمی‌پسند می‌پسندند و بسیاری از سلیقه‌های مختلف سیاسی احترام او را حفظ می‌کنند. اگر رییس دولت شود احتمالا با فرهنگ‌دوستان کشورهای اسلامی و منطقه و فارسی‌زبان‌ها روابط بسیار گسترده‌ای برقرار کند. در مورد بیداری اسلامی فهم و تز ویژه‌ای دارد و همان نگاه را دنبال می‌کند. مشاور رهبری است و خیلی بعید است قدرت در او خلجان زیادی ایجاد کند هرچند که وما اُبَرِّئُ نفسی... . قرار بود ائتلاف کنند که فعلا باید صبر کرد. اگر دولت تشکیل دهد کلاس اکابر راه نمی‌اندازد و آدم‌های باتجربه می‌آورد. پس احتمالا میانگین سنی کابینه باید بالای 60 سال باشد.

دو. قالیباف. مدیریت‌اش بر پلیس و تهران زبان‌زد و باعث خوشحالی و دعای مردم در حق او شد. با جدیت و پیگیری و خوش‌فکری مدیریت می‌کند و کارهای خوب را خوب انجام می‌دهد. من با جرئت می‌گویم ایران و جهان باید به مدیریت او و همت بلند او افتخار کنند. 110 و پلیس+10و تحول راهور و 137 و میلاد و رسالت و توحید و نیایش و صدر و نهج‌البلاغه و خط4 و مترو تجریش و بی‌آرتی‌ها و بزرگراه امام علی(علیه السلام) و ولایت و باکری و سرای محله و ... کارهای کوچکی نیستند. تهران واقعا خوب مدیریت می‌شود و کار شهردار بعدی تهران برای هم‌دوشی با قالیباف سخت است. قالیباف خلبانی را در 35 سالگی آموخت. آدم محکم و لجی هم هست. اما این لج کردن‌ها می‌تواند مثبت و منفی باشد. به لحاظ تفکر می‌گوید بیاییم با همان عقل رایج مدرن نیمه‌غربی و مخلوط و همان فن‌سالاری قابل قبول کار مملکت را محکم به پیش ببریم و از طرفی خودمان شخصا حزب‌اللهی باشیم. آن وقت کارآمدی‌مان که اثبات شد می‌گوییم نظام کارآمد است پس ادعایش درست است. پس مردم! بدانید نظام حق است. در زمینه‌ی مسایل فرهنگی امتحان‌هایش را با نمره‌ی بسیار ضعیف قبول شده است. در بخش فرهنگی شهرداری که اشل کوچک یک دولت است سلیقه‌های خوبی به کار نرفت. بوی تساهل و تسامح فرهنگی به مشام می‌رسید. در سیاست خارجی هم اظهار نظر ویژه‌ای ندارد و می‌گوید امر نظام و رهبری است و من چندان دخالت نمی‌کنم. من مردم داخل را با کار و تلاش جهادی خوش‌دل و خوش‌بین نسبت به نظام می‌کنم و مردم خود به خود با سیاست مقاومت نظام همراه می‌شوند. این حرف یعنی او یک حداقلی از ولایت‌مداری و اصول‌گرایی را دارد و من حرفم این است که این مقدار هم خیلی ارزشمند است. وزارت فرهنگ و ارشاد صفار هرندی هم نتوانست جلوی برخی جریان‌های ناجور را بگیرد. ببینید دوستان! هی نگوییم که اگر رییس‌جمهور گفتمانی نباشد کشور به لحاظ فرهنگی جهنم کفار می‌شود. با این غلظت حرف نزنیم. به حداقل‌های گفتمانی قالیباف می‌توان امید داشت و او را در زمینه‌های احتمال خطا، با نقد دل‌سوزانه کمک کرد.

سه. جلیلی. قیافه‌اش مصداق لیغیظ بهم الکّفار قرآن است. سادگی‌اش دل بچه‌های مذهبی را جذب می‌کند. پایی دارد که از دست رفته و جا مانده و بر بدنش است و پایی دارد که تا ابد در آسمان است. خودِ خودِ بسیجی و بچه‌ی ولایی است. تهِ گفتمان انقلاب است. سواد را در دانشگاه بسیار فکری امام صادق(علیه السلام)  یاد گرفته و معلومات دینی و اندیشه‌ی مذهبی‌اش بسیار بالاست. سابقه‌ی مدیریت اجرایی کلان ندارد و این یک نقطه‌ی ضعف است. در شورای امنیت بوده و مردم او را در دیدار با اشتون شناختند. اهل سازش داخلی و خارجی نیست. حرف‌های گفتمانی‌اش مو به تن آدم سیخ می‌کند وقتی می‌گوید ما پشت خیمه‌های دشمنیم(هم چون صفین) نه در شعب ابی طالب. اما در مورد مسایل کشور بسیار شبیه احمدی‌نژادِ84 سخن می‌گوید. صداقت قابل ستایشی است اما شباهت به احمدی‌نژاد، این روزها تن آدم را می‌لرزاند و مد روز سیاست نیست. می‌گویند آدمِ احمدی‌نژاد است  اما او ترسی از این شایعات ندارد. هنوز تیم خود را معرفی نکرده است. اگر آدم‌های صفر کیلومتر بیاورد فاتحه‌ی دولت‌اش را باید زمزمه کرد. خوش‌بین باشیم که او آدم‌های اجرایی خفن جبهه پایداری را می‌آورد و آدم‌های تصمیم‌ساز را از دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می‌آورد و از رفیق‌های دانشگاه شریف هم عده‌ای وارد می‌شوند. این دولت فقط برای شروع خوب است. من انتظار دارم که دولت او دولت آدم‌های مطلقا هم‌فکر نباشد. پست‌های غیرکلیدی اما در حد معاون وزیر و وزیر و ... باید به شایسته‌ها حتی اصلاح‌طلب‌ها برسد. امیدوارم جلیلی زودتر راجع به ترکیب کابینه‌اش و شایسته‌سالاری آن حرف بزند.

 باید صبر کرد. مهم این است که نظام سر پا باشد و انتخابات پرشور شود. حتی اگر اصلاح‌طلب‌ها دولت را بگیرند باز هم باید شکر گفت. اما امیدوارم که یکی از این سه نفر انتخاب شود. از رأی دادن به هر کدام از این سه نفر اجتناب نمی‌کنم. رویکرد حذف‌گرایانه و خالص‌سازی اصلا به صلاح امت اسلام نیست. ببینیم که کنار رفتن‌ها شروع می‌شود یا خیر. اگر این سه هم‌زمان با هم رقابت کنند من نمی‌دانم چه خواهد شد. 


۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۱ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

سکان‌دار


 از میان این هشت نامزد هر کدام که برگزیده شود، سیاست‌های کلی نظام دگرگون نمی‌شود. اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا نمی‌تواند از خط قرمزهای رهبری نظام عبور کند. اما نکته این جاست که اگر کسی رییس‌جمهور شود که اعتقادی به راه عزت‌مندانه‌ی نظام و راه پر از خطرِ در پیش، نداشته باشد و از درون سویدای وجودش باور به مقاومت در مقابل جبهه‌ی کفر نداشته باشد کشور به ورطه‌ی درگیری سیاسی و کشمکش‌های گفتمانی می‌افتد. چیزی که چند بار در مملکت تجربه شده است و در دوره‌ی احمدی‌نژادِ  دگرگون شده هم ناباورانه شاهد این مسئله بودیم. پس اگر اصلاح‌طلب‌ترین نامزد هم برگزیده شود نباید انتظار داشت که طی مدت کوتاهی ایران را سازش‌پذیر و منصرف‌شده از راه مقاومت، ببینیم. بلکه یک رییس‌جمهور اصلاح‌طلب اگر با تمام قوا کار کند می‌تواند ترمز حرکت مقاومت را بکشد و ایران را دوباره برای پذیرش گفتمان مدرنیته‌ی غربی بارور کند. کما این‌که این  اتفاق صد سال است که افتاده اما جریان انقلاب اسلامی این روند را کند کرد و ما اکنون در برخی عرصه‌ها شاهد رویش گفتمان اصیل اسلامی هستیم. البته هنوز هم در بسیاری از عرصه‌ها نیازمند حرکت شتاب‌دار به سمت غلبه‌ی گفتمان اصیل اسلام هستیم تا پیکره‌ی هرچند ضعیف تمدن نوین اسلامی در ایران اسلامی شکل بگیرد. روزی که آن تمدنِ بر مبنای نرم‌افزار متنی اسلامی و سبک زندگی اسلامیِ درونی شده توسط اکثریت جامعه، شکل بگیرد، آن وقت اگر رییس‌جمهورِ لاییک هم سر کار بیاید چندان نگران بنای نظام اسلامی نخواهیم بود. نگرانی امروز برای این است که نظام اسلامی ما هنوز در بعد نرم‌افزاری زندگی و بحث سبک زندگی و سلوک شخصی مردم ورود چندان موفقی پس از 34 سال نداشته است. بنابراین گزینه‌ی اصلح آن کسی است که خود را متعلق به فضای تمدن نوین اسلامی بداند و مرام سیاسی خود را مستقل و بدون مرعوب شدن از فضای نسبتا غالب غربی- اومانیستی-حقوق‌بشری، تعریف کند. صرف این که فردی پرکار و تلاش باشد و امور اجرایی کشور را با توان بالا پیش ببرد یک امتیاز بزرگ است. این امر را اصلا دست کم نمی‌گیریم. همین که فردی متدین و برآمده از نهاد انقلاب بتواند مشکل‌های سخت‌افزاری و اداری و اجرایی کشور را رفع کند که کم چیزی نیست. با همین حداقل هم می‌توان کلی چیز از کارآمدی نظام اسلامی اثبات کرد و مردم را بیش‌تر با نظام همراه کرد و دل‌سردی‌ها را کم کرد. اما عیب این حالت این است که ممکن است راه اصیل انقلاب در کشاکش ظاهر مدیریت سخت‌افزاری این رییس‌جمهور گم شود و وسیله‌ی پیشرفت مادی، هدف بلند آرمان جامعه و امت را از یادها ببرد. زیرا پیشرفت و فناوری و ظاهر نوین تمدن خاک دامن‌گیری دارد و ممکن است مرکوب، راکب را خواب کند. بنابراین گزینه‌ی اصلح آن کسی است که راه ظاهری‌ای را که در پیش می‌گیرد نیز غیظ تمدن کفر را درآورد و ائمه‌ی کفر بر روی زمین حتی از مصادیق ظاهری پیشرفت این امت هم خشمگین بشوند. لِیغیظَ بهِمُ الکُفّار... همین است دیگر. با این‌که برای برخی از جنبه‌های مدیریتی و شخصی و شخصیتی برخی از اصلاح‌طلب‌ها و رتبه‌ی دانشیِ بالای برخی‌شان احترام قائلم و معتقدم که در هر کابینه‌ای باید از توان علمی این عزیران به نحو شایسته بهره گرفته شود، اما سپردن سکان مدیریت کشور را به یک اصلاح‌طلب خوش نمی‌دارم. در ضمن انحصار کابینه و مشاوران و معاونان رییس‌جمهور را در دو یا سه حلقه‌ی خاص دانشگاهی و رفاقتی و گروهی هم جالب نمی‌بینم. عرصه‌ی پیشبرد مملکت را باید با حداکثر توان علمی و مدیریتی دید. حلقه‌های بسته ممکن است فساد آور و ناراضی‌پرور باشد. آری... دولت شرکت سهامی نیست. باید مقام‌های کلیدی و حساس و تعیین‌کننده‌ی کابینه با دقت‌های اخلاقی و گفتمانی گزینش شوند اما ساختارهای دیگر کشتی مدیریتی جامعه می‌تواند پذیرای آدم‌های مهم و کاربلد باشد.  


۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۹ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

نامه...

نامه‌ای به نام طلاب قم علیه آقای مصباح منشر شده است. آن را این‌جا بخوانید. باید راجع به این جریان گفتگو کنیم. نزدیک است کپ کنم. روزهای عجیبی است.

پس‌نوشت: نامه از سایت‌ جوان آنلاین حذف شد. نامه اهانت به آقای مصباح بود. امیدوارم این یک خطا از جانب افراد خودسر سایت بوده باشد و به جریان رسانه‌ای سپاه ربطی نداشته باشد. شنیدم که لنکرانی رد صلاحیت می‌شود. اوضاع پیچیده شده است. این پیچیدگی برای من بی‌سابقه است. تا روز اعلام صلاحیت‌ها باید صبر کرد. اخلاق و تقوا و سعه‌ی صدر و بصیرت به همه توصیه می‌شود. به ویژه اصحاب رسانه. این را هم ببینید.

۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۲۰ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

حیف می‌شود تسلیم شویم


 چه ولایی باشی چه نباشی؛ چه بچه‌مذهبی باشی چه نباشی؛ اگر فقط لوطی‌مسلک و جوان‌مرد باشی، می‌فهمی که باید در برابر بچه‌ی شر، شر بود. آمریکا و رفقایش شر و قلدر هستند و احمدی‌نژاد سابق دوست‌داشتنی همانی بود که شر بود در برابر شرهای عالم. وقتی حزب‌ا... لبنان را می‌بینم که روی صهیونیست‌ها را کم کرد و ذلیل‌شان کرد احساس شعف می‌کنم. من هیچ وقت زمانی که خاتمی رییس‌جمهور بود و در زمان احمدی‌نژاد دگردیس‌شده چنین حسی نداشتم. اما زمان احمدی‌نژاد سابق از او خوشم آمد. هیچ ایرانی باغیرتی را حتی اگر با دین و مذهب و ولایت هم زلف گره نزده باشد ، نمی‌یابی که از عزت‌مندی و مهیب بودن ایران خوشش نیاید. ممکن است از برخی تبعات درافتادن با غول‌ها رنجیده باشد اما ته‌دل‌اش غرور و فخر رسوب می‌کند. هرچند بسیاری از تبعات درافتادن با غول‌ها به غول‌ها ربطی ندارد و فقط به مدیر نبودن خودمان و هم‌دلی نکردن مسئولان‌مان برمی‌گردد. اما با محمد خاتمی من چنین احساسی ندارم. در ناصیه‌ی سیاسی خاتمی شکستن شاخ زورگویان دنیا و گرفتن حق مظلوم از ظالم نبود. شعارهای او شیک اما با مرام جوان‌مردان عالم در تضاد بود. جان‌مایه‌ی کلام این است که اگر به قلدر رو بدهی اگر خبیث باشد گستاخ‌تر می‌شود و قصد ناموس‌ات می‌کند و اگر آن‌چنان خبیث نباشد فقط در حد خودش گستاخ می‌ماند. این وسط این تو هستی که باختی. مگر بوش پسر، آخرهای دوره‌ی خاتمی که اهل حال‌دادن سیاسی و سستی ژئوپلیتیک بود به ایران نگفت محور شرارت. اگر قرار بود به ما  انگ شرارت بزنند پس بهتر بود کمی شرارت می‌کردیم! پرسش من این است که کدام فکر سیاسی-دینی می‌تواند احمدی‌روشن تربیت کند؟ تفکر ناب ولایی یا تفکر واداده‌ی خاتمی؟ نه حتی تفکر ولایی بلکه تفکر ملی با رویکرد ساختن ایران قدرتمند هم با رویکرد خاتمی در تضاد می‌افتد. باری مشکل‌های تفکر خاتمی فقط همین نیست. من قبول دارم که خاتمی سیاست‌پیشه‌ای نجیب و متدین است. کما این‌که رهبر انقلاب در سال 84 فرمود:"  این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیه‌ى نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است." اما  همه‌چیز در این مورد خلاصه نمی‌شود. نوع تفکر فرهنگی ایشان بسیار خطرناک است. لیبرالیسم و حرکت به سمت غرب فرهنگی با روپوش ظاهری اسلام سکولار در تضاد با اندیشه‌ی امام خمینی است. در این مقال عرصه برای شاهد آوردن نیست. هر کسی می‌تواند به کتاب‌های کارشده در این زمینه رجوع کند. البته نجابتی که ذکر شد شاید در سال 88 می‌توانست نمود بهتری پیدا کند. بزرگِ جریان اصلاحات بد نبود که یک بار به نمایندگی از اصلاحات از ادعای شرم‌آور تقلب بزرگ عذرخواهی می‌کرد که نکرد. بد نبود در روز قدس حرمت‌شکنی دردآور و در روز عاشورا هتک حرمت‌ها را محکوم می‌کرد که نکرد. حداقل می‌گفت که هر کس روزه بخورد و در عاشورا سوت بزند و هر کس با بهایی‌هاست از ما نیست. این کارنامه‌ی هشتاد و هشتی، کمی به نجابت معروف خاتمی لطمه زده است. چون نجابت همیشه حرف زشت نزدن نیست بلکه گاهی حرف خوب زدن است. خوب است خاتمی و هم‌فکرهایش بدانند که ستون خیمه‌ی نظام ایران اسلامی، ولایت فقیهِ متصل به ولایت معصوم(علیه السلام) و آن‌هم متصل به ولایت خداوند متعال است. نه شوخی داریم بر سر این گزاره و نه مداهنه می‌کنیم و نه با کسی رودربایستی داریم. هر کس می‌خواهد این طور شود که خودش کسی باشد و ولایت  هم کسی بهتر است شمشیر دولت‌افروزی را غلاف کند که سرنوشت‌اش نامعلوم خواهد شد. تاکید کنم که منظور از ولایت فقیه، شخص رهبری نیست بلکه صد برابرمهم‌تر از شخص رهبری که آن‌هم در جای خود جای بحث دارد، جایگاه حقوقی ولایت فقاهت و عدالت است که به جهت شمول همانند ولایت رسول‌ا... (صلی‌ا... علیه و آله)و امامان معصوم(علیهم السلام) می‌باشد. در زمان غیبت هم که مانند غیاب آب است، مومن باید با تیمم طهارت کند. آب ولی منصوص و معصوم نیست پس باید به دستور همان معصوم(علیه السلام) به خاک ولی فقیه عادل رجوع کنیم. رییس‌جمهور اگر مسئله‌ی ولایت را در درون خود حل نکند مشکل خواهیم داشت. امروز در گذر از گردنه‌ی تاریخی باید کسی رییس‌جمهور شود که قافله‌سالار اصلی یعنی پیامبر گرامی و ائمه(علیهم السلام) را باور داشته باشد و دست در دست مسلم‌ابن‌عقیل روزگار یعنی ولی فقیه بگذارد تا اندیشه‌ی مهدوی و حسینی پیر چماران خدای‌نخواسته افول نکند. در روزگار گذشته با دست خالی پایدار و مقاوم بودیم. امروز که غول بزرگ رو به ضعف و ما راهیان راه حق رو به شدت هستیم واقعا فاجعه‌گون است اگر حرف از تسلیم بزنیم.


۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۱۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

آفت حباب شخص‌گرایی


 چه هشت سال بعد نظام ما پارلمانی بشود چه نشود؛ دولت پیش‌رو باید به سمت تصمیم‌گیری گروهی و تشکلی و حزبی پیش برود. رفتن به سمت ساختار تشکلی و حزبی دولت و رییس‌جمهوری می‌تواند بسیاری از آفت‌های ساختار شخص‌محور ریاست جمهوری را از بین ببرد. یک طرح این است که شخصی رییس‌جمهور شود و یک فرد بسیار مهم را به عنوان معاون اول(بخوانید نخست‌وزیر) برگزیند. رییس جمهور، امور بین‌المللی و کلان دولت را بر عهده بگیرد و معاون اول امور اجرایی را بر دوش بکشد. البته این حالت هم چندان بی‌آفت نیست. طرح دیگر این که برای هر نامزد ریاست جمهوری یک تشکل جدی با پایگاه مردمی مشخص و بودجه‌های شفاف وارد عرصه شود و بگوید که بدنه‌ی اصلی دولت پیش‌رو از ما خواهد بود و اشتباه‌های این شخص بر عهده‌ی همه‌ی ماست. این طرح هم بی‌عیب نیست و آفت‌های حزب‌گرایی را در پی دارد. یک طرح آن است که دولت ائتلافی شکل بگیرد و از همه‌ی سلیقه‌ها در آن حضور داشته باشند تا اگر اشتباهی صورت گرفت تفکر خاصی مورد هجوم قرار نگیرد. این طرح‌ها مطرح هستند اما نکته‌ای که مورد نظر نگارنده است آن است که هر دولتی با هر تفکری و با هر ساختاری در مرداد 92 امور مملکت را به دست بگیرد، بیاییم و از رییس‌جمهمورش بت نسازیم و هاله‌ی تقدس و خط قرمز نقد نکردن دورش نپیچیم. این فضای ضد نقد که دور برخی ایجاد شد به ضرر خود آن شخص و به ضرر مردم شد. شخص مهمی در جایگاه ریاست جمهوری اگر نقد نشود دچار حباب خودبینی خواهد شد و نفس اماره برای او بسیار خطرآفرین جلوه خواهد کرد. روزی که در مورد شخصی گفتند او معجزه‌ی هزاره‌ی سوم است و جریان سیاسی خاصی هم این فکر را تا حدودی حمایت می‌کرد، کسی فکر نمی‌کرد که این معجزه به جادوی خودبزرگ‌بینی و خودمحبوب‌پنداری و خودمدیرجهانی‌پنداری آلوده شود و برای نظام مشکل‌آفرین شود. طرفه آن است که هیچ کس در جریان سیاسی مذکور غیر از معدود بزرگانی که در آن هستند حاضر به اظهار اشتباه نیستند. در دولت پیش‌رو هم اگر شخص را محور قرار دهیم و از او به عنوان منجی یاد کنیم باز هم کار خراب خواهد شد. زیباتر آن است که ما بدانیم و در همه جا شعار دهیم که مردم! بدون حضور همه‌ یا بخش قابل اتکایی از نخبگان و افراد لایق‌ و مردم، کار در مملکت پیش نمی‌رود و نباید به فرد فکر کرد. گزاره‌ی اصلی نوشته‌ی من این است که اگر ما مردم و رسانه‌ها و سیاست‌پیشگان درست عمل کنیم و در حباب هیچ رییس‌جمهوری باد غرور و اعجاز الهی و... فوت نکنیم، حتی اگر آن رییس‌جمهور به لحاظ ویژگی‌های درونی هم مشکل داشته باشد باز هم آسیب‌ها به حداقل می‌رسد. درست است که نوک پیکان این نقد به گفتمان اصول‌گرایی برمی‌گردد اما گفتمان اصلاحات هم در ضعف‌های دولت نهم و دهم بی‌تاثیر نبود. اصلاحاتی‌ها در دوره‌ی دولت اصولگرایی جز سیاه‌نمایی و نقد تخریبی چه کار مفیدی انجام دادند؟ تا وقتی این اخلاق را کنار نگذاریم اوضاع به همین شکل خواهد ماند. این به مفهوم دولت وحدت ملی و ائتلافی نیست. بلکه کمک به دولت منتخب یعنی فهم درست از ملی‌گرایی و حب وطن. هر دولتی سرکار بیاید همه باید بسیج شوند و کمک کنند. اتفاقا یکی از توجیه‌های گروه سیاسی حامی معجزه‌ی هزاره‌ی سوم برای حمایت از آن گونه تعبیرها این بود که رییس دولت نهم شدیدا مورد هجوم بدترین نقدهای بی‌رحمانه و ناجوان‌مردانه است و اگر ما از او حمایت نکنیم بسیار بی‌انصافی است. به هر حال امیدواریم که به سمت دولت دور از شخص‌محوری و مردم دور از شخص‌پرستی و سیاست‌پیشگانی دور از حب و بغض افراطی پیش برویم. همان سلوکی که رهبر انقلاب با دولت‌ها دارد. حمایت علنی و نقد تا جای ممکن مخفی.  


۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۰۰ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

صلاحیت


 درباره‌ی انتخابات بگویم که این‌که نامزدهای اصلی معلوم نیستند ممکن است به علت‌های سیاسی کار درست و معقولی به نظر برسد ولی این امر به برنامه‌محور بودن بحث‌های انتخاباتی و تبلیغات و انتخاب مردم ضربه می‌زند. مثلا اگر اوایل اردیبهشت نامزدهای اصلی اعلام حضور کنند بازهم فقط چند هفته برای تبیین شعارهای گل‌درشت و دهان‌پرکن وقت می‌ماند و فرصت کافی برای  بحث‌های کارشناسی جهت محک زدن برنامه‌های دقیق ایشان با معیارهای تمدن اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی، باقی نمی‌ماند. البته شرایط پیچیده‌ی سیاسی روزگار ما این فضا را ایجاد کرده است.


 در مورد اسفندیار رحیم مشایی باید بگویم که هر چه بررسی می‌کنم می‌بینم شواهد و ظاهر امر حکایت از حضور او در انتخابات می‌کند. اما شناخت من از فضای نظام به من می‌گوید که مشایی اگر نامزد شود توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شود و رهبری هم هیچ حرکتی برای تایید صلاحیت او نمی‌کند. البته می‌دانم که این روزها اصلا دعوا سر همین قضییه است و مردم حدس‌هایی از کیفیت حضور مشایی می‌زنند و می‌گویند اگر بیاید و حرف‌های خاص و قشر خاکستری‌پسند بزند و چه و چه...، توفانی از رای به سمت او پدید می‌آید . اما حس من از فضای کشور این است که مشایی به هیچ وجه جلوه‌ی یک اصلاح‌طلب محبوب را پیدا نخواهد کرد. اصلاحات‌چی‌ها او را یار احمدی‌نژاد می‌دانند. مشکل، قشر ضعیف اقتصادی- فرهنگی- فکری است که احتمال داده می‌شود که در این چند هفته‌ی پیش‌ رو، به علت تحریک احساسات و تشویق کاذب توسط دولت، نامزد دولت را هواداری کنند و به این صورت یک شبه بدنه‌ی اجتماعی برای مشایی پدید بیاید و در هنگام بررسی صلاحیت‌ها نظام تحت فشار این بدنه‌ی اجتماعی کاذب و کم‌سواد فرودست، صلاحیت مشایی را تایید کند. اما من فکر می‌کنم که این گونه نمی‌شود. احساس من این است که یا مشایی نامزد نمی‌شود و دولت با نامزد دیگری وارد کارزار خواهد شد یا این‌که اگر هم بیاید رد صلاحیت می‌شود و رهبری هم به نفع مشایی توصیه‌ای نخواهد کرد. مگر این‌که اتفاقی بیفتد که همه مطمئن شوند مشایی پتانسیل رای‌آوری را به طور عمده از دست داده است که بازهم بعید است مشایی به توصیه‌ی رهبری تایید صلاحیت بشود. به نظر من اوضاع دو ماه آیند با انتخابات سال 84 و فضای سیاسی و اجتماعی و رسانه‌ای آن روزگار تفاوت زیادی کرده است.  

پس‌نوشت: برای دوستان شائبه‌ی تقسیم‌بندی مردم توسط من به وجود آمده که باید بگویم به زعم و پندار عده‌ای مردم به قشر کم‌سواد و فرودست و باسواد و بالادست تقسیم می‌شود و اساسا این دسته‌بندی من نیست. این فقره که در بالا آمده است، تحلیل عده‌ای در این مملکت است که من جزوشان نیستم.


۱۰ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۳۴ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

گذار تلویزیون به سبک زندگی دینی


 فرض کنید کسی می‌خواهد سبک زندگی خود را مطابق معارف دین خدا تنظیم کند. این آدم به منابع دینی موجود مانند قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه و نهج‌الفصاحه و کتاب‌های حدیث معصومین(علیهم السلام) و مفاتیح‌الجنان و معراج السعاده و مفاتیح الحیات و ... باید رجوع کند. باید به منبر بزرگان دین رجوع کند. باید به عقل و تدبیر خویش هم تکیه کند و برای شبان و روزان خویش چاره‌ای کند. من سوالم این است که بر اساس کدام بخش از نص دین اسلام و برنامه‌ی ارایه شده در آن، انسان مومن مسلمان باید این همه تفریح کند و وقت فراغت داشته باشد؟ این انسان مومن که مخاطب تلویزیون فرض می‌شود، بر چه اساسی باید تا پاسی از شب سریال ببیند و بخندد و غفلت بورزد؟ مگر ساعت عشا وقت خواندن سوره‌ی واقعه نیست؟ مخاطب تلویزیون جمهوری اسلامی اگر سریال ببیند که به نماز شب نمی‌رسد. اشکال من به پایه‌های برنامه‌ریزی در تلویزیون است. تلویزیون ما وقتی می‌خواهد اوج شادی را به مخاطب هدیه بدهد کمی فتیله‌ی شرعیات را پایین می‌کشد و دوز موسیقی تکان‌دهنده به کمر را زیاد می‌کند و مثلا فرزاد حسنی و شهریاری هم کمی بازی‌شان می‌گیرد. مخاطب که نمی‌خواهد به شعورش توهین شود، با خود می‌گوید اگر شادی این است و تلویزیون ایران به هر دلیل نمی‌تواند آن را با کیفیت نمایش دهد خوب، پی‌ام‌سی و من‌وتو و ... این کار را بهتر انجام می‌دهند. دقت کنید که این مخاطب تربیت‌شده‌ی داخل است و از بچه‌گی تلویزیون ایران دیده است. او هم‌چنین می‌داند که من‌وتو همان شبکه‌ی بهایی محور است که در عاشورا و شهادت‌ها از نمایش رقص و آواز ابایی ندارد. با این علم به دیدن رو می‌آورد زیرا شادی را تلویزیون خودمان رقص و ترانه‌سرایی معرفی کرده است اما به علت فراهم نبودن شرایط خاصی قادر به نمایش کامل آن نبوده است.


 مثلا چه اشکال دارد که برای شروع، تلویزیون بیاید و از غلظت فرح و شادی کاذب برنامه‌های شبانه بکاهد و کم‌کم برنامه‌های شبانه را به سمت تفکر و اندیشه ببرد. در هنگام بعد از ظهر هم بیاید غلظت دانش‌محور بودن برنامه‌ها را زیاد کند و برنامه‌هایش را به سمت آموزشی بودن ببرد. ممکن است در شروع بازخورد بدی داشته باشد ولی آیا تربیت مومنین اهل زهد و نماز شب و تفکر بهتر است یا تربیت اهل غفلت و فرح که شاید نماز صبح را هم به زور دم طلوع بخوانند. تناقض زمان‌بندی تلویزیون با سبک زندگی دینی چگونه باید حل شود؟ مگر این که گفته شود که مومنین متقی دنبال هوس و نفس (یعنی تلویزیون) نروند و این کارهای سبک را برای اهل‌اش(یعنی عوام) بگذارند. البته این هم حرفی است. به هر حال کسی که دنبال علم است در هر شرایطی نباید تن به غفلت و تن‌آسایی بدهد. اما بحث مهم و محوری بر سر اصل برنامه‌ریزی صدا و سیمای ماست. 


 خانه‌ی تلویزیون ما از اساس ویران است. در مورد سایر مسایل فرهنگی هم همین است. انقلاب اسلامی برای پیاده کردن اسلام است . در اسلام نباید مصرف‌گرایی تجملی تبلیغ شود. اما ما مشاهده می‌کنیم که در تلویزیون ما مصرف‌گرایی غربی که مخالف سبک زندگی دینی است به شدت ترویج می‌شود و در واقع نان تلویزیون ما را همین جریان تامین می‌کند. نباید از این تلویزیون نان‌خور مصرف‌گرایی غربی انتظار داشته باشیم که با شجاعت وارد میدان تغییر بنیادی سبک زندگی مردم شود. این انتظار نابه‌جایی است.


 امروز شبکه‌های ماهواره‌ای با هوشمندی و زیرکی کار می‌کنند. نمونه فراوان است و در هر نمونه‌ای صد حرف نگفته لازم می‌شود که گفته شود. مثلا برنامه‌ی آکادمی گوگوش با این همه تبلیغات و سرمایه، شاید فقط در صدد این است که این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد کند که چرا وقتی خدا به یک زن صدای خوش داده است اسلام می‌خواهد آن را محدود کند. یا مثلا وقتی در همان برنامه زن محجبه و نسبتا باوقاری شرکت می‌کند و از حجاب و دین هم دفاع می‌کند و ادعا می‌کند که خوانندگی‌اش مطابق با تفسیر خاصی از متن دین است، برای مخاطب سوال ایجاد می‌شود که آیا دینی که توسط دستگاه رسمی جمهوری اسلامی، شامل مراجع تقلید و... ارایه شده درست است یا دین مورد اشاره‌ی آن خواننده‌ی زن محجبه. از بگیر و ببند هم چیزی درنمی‌آید. ما در خانه ماهواره نداریم و سعی‌مان بر این است که تا روزگاری که دستگاه‌های اطلاع‌رسانی تلویزیونی به حد دسترسی همگانی و جهانی نرسیده باشد از دیدن و مخاطب واقع شدن این شبکه‌ها پرهیز کنیم. اما بالاخره روزی می‌رسد که غیرقانونی بودن دیدن شبکه‌های تولیدی خارج از کشور در حد شوخی بشود و جلوگیری فیزیکی از دیدن مردم به حد محال برسد. راه‌کار اساسی و درست این است که مردم را طوری تربیت کنیم که نسبت به سبک زندگی و به تبع آن ورودی‌های فرهنگی سرزمین وجودش حساس باشد و صافی‌های فکری و اعتقادی و شرعی واردات مغز و بصرش را خودش به کار گیرد. یعنی اگر صد بار به او امکان دیدن فارسی وان و ... را بدهند با صافی‌های درونی‌شده‌اش بگوید آری یا نه. البته در مورد این که تا رسیدن به آن شرایط کاملا فرهنگی و با وجود فعلی شبکه‌ها چه باید بکنیم باید بررسی دقیق و حرفه‌ای بشود و تصمیم عقلانی‌ای گرفته بشود. اما در هر صورت شرایط تا رسیدن آن روزگار، کژدار و مریز است و باید سریع‌تر طی بشود. این حرف‌ها تلنگر هستند و حتما پر از نقص و عیب. اندیشه‌مندان و مبتکران عرصه‌ی هنر و فرهنگ باید با نیرو و اراده‌ی جهادی وارد شوند تا با شیب ملایم، اوضاع سامان یابد. 


۰۶ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

شعار سال نو


 صبر و تعاون و همدلی عمومی درباره‌ی مسایل اقتصادی در سال 92 بسیار مورد نیاز است. اگر خدای نکرده صبر مردم در مسایل اقتصادی و همدلی و روح تعاون آن‌ها در مورد مسایل اقتصادی آسیب ببیند، و نیز اگر مسئولان رفتارهای غلط و غیراخلاقی خود را کنار نگذارند ممکن است در شرایط سخت کنونی به نظام و انقلاب آسیب جدی وارد شود. حلم و شکیبایی برای عموم مردم و بردباری و گسترش بصیرت و اخلاق، برای آن دسته از مردم که احساس نخبه بودن می‌کنند و نیز مسئولان؛ بسیار مورد نیاز است. 


پس‌نوشت: رهبر انقلاب سال 92 را سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی نام‌گذاری کردند. بخش اقتصادی‌اش را می‌فهمم اما بخش سیاسی‌اش فعلا برای من مبهم است. با گذشت زمان قضییه روشن‌تر خواهد شد.

۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

خطر حذف محتوا


 وقتی مرآتی گزارش‌گر مشهور سیما کردی می‌رقصید و وقتی در شب بیست و دو بهمن بعضی از چیزهای سابقاً حرام و مکروه مباح می‌شود و وقتی راه‌پیمایی 22 بهمن به ورطه‌ی تبلیغاتی شدن و ویترینی شدن نزدیک می‌شود من برای آینده‌ی محتوایی نظام نگران می‌شوم. رقص کردی به جای خود محترم است و من در این مقال کاری به حرمت و حلّت آن ندارم و نیز کاری به جایگاه عرفی آن نزد مردم کرد ندارم. نظام ما آرمان‌هایی دارد که از درون محتوای دین اسلام استخراج شده است. در این سی و چهار سال که گذشت بخشی کوچکی از این آرمان‌ها را تبدیل به محتوا و سبک زندگی کرد. در بخش اعظم این آرمان‌ها کاری صورت نگرفته است و باید کار کرد. رقص کردی هیچ ربطی به آن سبک زندگی برآمده از آرمان‌های مبتنی بر دین اسلام ندارد. رقص کردی از قبل بوده و خواهد بود و ایجاد و حیات آن به انقلاب اسلامی ربطی ندارد. پیام گفتار من روشن است و آن که باید بفهمد خود خواهد فهمید. از این دست مثال‌ها زیاد در دهه‌ی فجر و تلویزیون یافت می‌شود. دکتر فیاض هم به گونه‌ای دیگر این حرکت‌ها را در تلویزیون مضر خوانده بود. او گفته بود که نظام فرم‌گرا شده است و در شب‌های پربیننده و حساس برای این‌که ثابت کند نظام متعلق به همه است می‌آید  و چهره‌های عجق‌وجق و احیاناً بدحجاب و کراواتی نشان می‌دهد. درحالی که گسترده بودن عمق نفوذ نظام باید در آینه‌ی اندیشه نمایانده شود و اساساً بردن استدلال به سمت پوشش و قیافه، انحراف از مسیر درست بحث است. به هر حال اگر باب ظاهرگرایی و تبلیغاتی کردن راه‌پیمایی و انتخابات گشوده شود برای آینده‌ی محتوایی نظام که مهم‌ترین جنبه است خطرناک خواهد بود. نظامی که گشت ارشاد دارد یعنی دین مردم برای‌اش مهم است. اما خرس‌خاله‌های به ظاهر دوست نظام باید بدانند که آن چه نظام اسلامی را ایجاد کرد و باعث بقای‌اش شد خون شهدایی بود که دغدغه‌شان ولایت فقیه و حجاب بود و رقص کردی و امثال آن برای‌شان هیچ جذبه‌ای و انگیزه‌ای ایجاد نکرد.

۱۴ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۰۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی