حیرت. تنها کلامی که می‌شود گفت. حیرت و خشم. آخرالزمان شده. تا پارسال داوری جشنواره‌ی فجر، داوری بود و بد بود. امسال با چیزی روبه‌رو هستیم که رسماً کودتا است. توطئه است. حقّه‌بازی است. 

البته بحث سر نقد یک فیلم نیست. هر فیلم سر جای خود باید نقد شود. اکنون بحث بر سر رقابت و مقایسه‌ی فیلم‌ها با هم است. من اگر در این موضع له یا علیه فیلمی حرف بزنم معنای نقد نمی‌دهد. الآن بحث سر معترض بودن به بی‌انصافی و تبعیض است. 

گشت۲ در سه رشته نامزد شده. باورش سخت است. من باید درباره‌ی گشت۲ افشاگری کنم. در این فیلم صحنه‌ای هست که از عینک‌فروشی می‌آیند بیرون. فرخ‌نژاد رو به عینک فروش و از پشت شیشه - حالت لب‌خوانی و بی‌صدا - فحش بسیار رکیکی را می‌گوید که هر خری متوجه فحش می‌شود. من هرگز شرافتم اجازه نمی‌دهد به فحش اشاره کنم. حال چه‌طور سهیلی توانسته؛ بماند. از این دست کثافت‌کاری‌ها در گشت۲ زیاد است. اصلاً کدام نادانی این لجن متعفن و این آروغ عفن سهیلی را به جشن سینمای ایران راه داده است. حالا که راه داده است؛ کدام سبک‌مغزی به خود جرئت داده است که جایزه هم به آن بدهند. اگر روی‌شان بشود غیر از جایزه‌ی فنی جایزه‌ی اصلی هم به آن می‌دهند‌. حتماً متلک‌های سبک و سطحی و غیرسینمایی گشت۲ به جریان سیاسی مخالف «اعتدال» ، برای‌شان موضوعیت داشته است. چه‌طور رگ خواب از گشت۲ کمتر نامزد شده؟ باور می‌کنید؟

از گشت۲ بگذریم. به فراری برسیم. فراری جزو آثار ضعیف داوودنژاد است. چه‌طور نامزد بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شده؟ دوره‌ی این باج‌دادن‌های حال‌به‌هم‌زن کی به سر می‌رسد؟ چه‌طور رگ خواب نامزد کارگردانی نشد؟ باز تأکید می‌کنم الآن در مقام نقد فیلم نیستم. به‌موقع نقد جدی به رگ خواب دارم و آن را فیلم بدی می دانم اما الآن بحث مقایسه است و انصاف و تبعیض. رگ خواب هر چه قدر هم بد باشد قطعاً یک پلان‌اش هم با گشت ارشاد۲ قابل مقایسه نیست‌. اگر داوری فجر ریش‌سفیدی است و راضی کردن همه؛ پس سهم نعمت‌الله چه می‌شود؟ اگر هم داوری واقعی و فنی است، که نیست؛ باز هم داوران مورد سوال‌اند. فراری بیشتر به تله‌فیلم می‌ماند تا سینمایی. فراری یک تله‌فیلم کوچک، ضعیف و قابل احترام است. اما این‌که فراری برای کارگردانی نامزد شود اما رگ خواب نشود؛ مسخره است. اگر می‌خواهید به پاس یک عمر تلاش به داوودنژاد جایزه بدهید؛ بروید و سر جایش این کار را بکنید. آخر و عاقبت نادیده گرفتن امثال نعمت‌اله این است که یک روز هم باید حق یکی را بخورید و به پاس یک عمر تلاش جایزه‌ی دیگری را به نعمت‌الله بدهید. این‌که دور باطل است.

برای ایّوبی متأسفم. نمردیم و فهمیدیم که «تدبیر» یعنی باج دادن به اراذل و اوباشی که با فحش استادیومی و آروغ و داف‌بازی و دری‌وری سیاسی‌نمای جنسی، فیلم پُر می‌کنند. نان‌شان حلال مباد. نمردیم و فهمیدیم که «اعتدال» یعنی حرف صریح و روشن و شفاف را کنار بگذاریم و سینمای بی‌خاصیت و میان‌مایه و بی‌دغدغه را ارج نهیم‌ که نه سیخ بسوزد نه کباب.