وارثان زمین

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

۳۹ مطلب با موضوع «بصیرت سیاسی» ثبت شده است

جرم: اسلام


 در این روزها که "قهرمانانه" ، سخت‌ترین گزینه برای چسبیدن به واژه‌ی نرمش است و برخی خواسته یا ناخواسته نام پدیده‌ای معقول را بد تفسیر می‌کنند و برخی برای وصال نامیمون کفر و اسلام هول می‌شوند؛ بهترین گزینه برای تحلیل شرایط، صبر و تفسیر کردن واقعه‌ها بر اساس عقل و تدبیر و چارچوب مورد باور دولت جناب روحانی است. یعنی باید با منطق مورد اشاره‌ی دولت یازدهم رفتار سیاسی و دیپلماتیک ایشان را مورد قضاوت قرار دهیم. در ضمن به رمزگونه‌های سخنان رهبر انقلاب در هفته‌های اخیر هم باید دقت کرد. در ضمن باید مراقب واکنش‌های صرفا خشن و عصبی‌مزاج عده‌ای باشیم که حتی رهبر نیز در جایی به کنایه از رفتار شدید! دانشجویان علیه دولت‌مردان ابراز نارضایتی کردند. موضوع به طور خلاصه و ساده این است که از نظر من جبهه‌ی کفر و شیطان اهل منطق نیست. از ما مسلمانان بدش می‌آید و متنفر است. برای جبهه‌ی کفر کسی که نظام اسلامی را باور داشته باشد و برای حفظ و ارتقای‌ آن تلاش کند منفور است چه حسین شریعتمداری و سردار نقدی باشد چه دکتر ظریف و دکتر عارف. جرم ما به زعم دنیای کفر، یک کلمه است و آن اسلام و اصرار داشتن بر بقای بر اسلام است. باقی قضایا سرگرمی و پیام بازرگانی ماجراست. دکتر محمدجواد ظریف را به زور که نمی‌شود شبیه سعید جلیلی کرد. بگذاریم این دولت‌مردان کاربلدی خود را نشان بدهند و انصافا هم کاربلد هستند. نکته این است که این عزیران باید علاوه بر بلد بودن فن و راهبردهای کارشان، دشمن و عمق خباثت و فرصت‌طلبی و شیطان‌صفت بودن او را هم همواره به یاد داشته باشند. من دوستان و هم‌سلک‌ها و هم‌فکرهای خودم را به بررسی و مطالعه‌ی شرایط و صبر و متانت از یک طرف و نیز به جوگیر نشدن و واداده نشدن و تحت تاثیر جو سنگین احتمالی پیش‌رو قرار نگرفتن دعوت می‌کنم. جو سنگینی که از طرف قشر متوسط نیمه‌سکولار و بافت پیرو جامعه ضد جریان حامی تفکر سعید جلیلی ایجاد خواهد شد. تفکری که به غلط در مقابل تفکر اعتدال قرار گرفت و با غلطی مصطلح که برخاسته از جریان‌های بصیر! سیاسی پیش از انتخابات بود، دوقطبی سازش و مقاومت نام گرفت. من رفیقان را به غش نکردن از هر دو سوی توصیه می‌کنم. رفیقان را به مدح خوبی‌های دولت‌مردان توصیه می‌کنم. فراموش نشود که ما بسیجی‌های پای رکاب جناب روحانی هم هستیم. دکتر روحانی با تفکری که ما قبول نداریم به پیش می‌رود اما ما هم می‌توانیم تا جای ممکن و معقول از او حمایت کنیم. آرمان‌ها هم که معلوم است. علمدار معلوم است و قطب‌نما هم پیدا. 


۰۶ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

بغض، انتظار و خشم... حماقت کن ای شیطان!


 خیلی دوست دارم آمریکا حماقت کند. یک چیزی ته گلوی آدم را می‌خاراند برای انتقام حاج احمد متوسلیان و حاج همت و شهدای مظلوم و خاکی دفاع مقدس. یک بغضی داریم ما برای کنار رفتن پرده‌های جهل ملت‌های دنیا. برای این‌که همه بفهمند وقتی رهبر می‌گویند دشمن بویی از منطق نبرده و باید با اقتدار با او سخن گفت، حرف درستی می‌زند. به قول بهشتی کبیر: ای آمریکا عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. حمله کن تا برای تو و شیاطین منطقه سینه سپر کنیم. خیلی دوست دارم آمریکا حماقت کند. 


راستی بد نیست همه‌ی ما یک بار دیگر در این روزگار وصیت‌نامه‌ی امام خمینی(رضوان الله علیه) را بخوانیم. دریافت کنید.

۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۳۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

نظام راست می‌گفت


 انتخابات تمام شد. خدا را سپاس می‌گزارم. شاخص امنیت ملی باز هم با حضور قوی مردم بالا ماند و چشم غرب صهیونی کورشد. همین حضور و مشارکت بالای مردم برکاتی دارد که خودش خیلی زیاد جای شکر و حمد الهی دارد.

 اصول‌گرایان شکست خوردند. زیرا منیت‌ها را کنار نگذاشتند و اسم‌اش را گذاشتند تکلیف‌گرایی. حسین قدیانی گروه پایداری را در خدمت فرقه‌ی انحرافی می‌داند و من این گونه نمی‌بینم. این توهین به آیت‌الله مصباح است. البته عملکرد ایشان کمی مبهم و عملکرد پایداری فراوان جای نقد و بحث دارد. ولی حتی پس از شکست هم من شماتت و درگیری را خوش نمی‌دارم و کینه‌کاری و کینه‌ورزی را به صلاح نمی‌بینم. به نظر من بزرگ‌ترین اشکال آقایان پایداری در بخش کار محتوایی مقایسه و تطبیق بیش از حد فضای سیاسی به دوران صدر اسلام است. با این کار مدام فضا فضای کفر و اسلام و دو قطبی سازش مقاومت نمایش داده می‌شد. با این کار نامزد محبوب‌تر یعنی قالیباف رﺃی‌اش کم‌تر شد و آن دیگر یعنی روحانی هم که اصلا یعنی خود سازش مثلا. این اشتباه بود. گروه پایداری باید بداند که وقتی فرد ایده‌آلی ندارد باید به حداقل‌ها راضی شود تا عرصه را کاملا نبازد. که این چنین شد. آن‌ها در تخمین رأی جلیلی هم در اشتباه یا بهتر بگویم در توهم بودند. پایداری‌ها ثابت کردند که اگر خود را بازسازی نکنند باید صحنه‌ی سیاست را ترک کنند. آن‌ها معنویت را با مدل خیلی خاصی وارد بازی سیاسی می‌کنند. برخی دوستان بی‌خبر از آمار وزارت کشور صبح شنبه به نقل از آقای پناهیان توصیه به خواندن فلان دعا می‌کردند. جالب است گمان می‌کردند تلویزیون به صورت همزمان با شمارش اعلام نتیجه می‌کند در حالی که کار از ساعت 10 صبح تمام بود. حرف زیاد است. من هم بزرگان جبهه‌ی پایداری و هم بدنه‌ی اجتماعی نورانی‌شان را دوست دارم و نمی‌خواهم مورد مرگ بر گفتن و شماتت و سرزنش قرار بگیرند. حرف‌های زیادی دارم با تک‌تک‌شان. آن‌ها خودشان باید به بینش منطقی در عالم سیاست برسند وگرنه از این دنیای پر از دور خوردن زده می‌شوند.

 اما در مورد ائتلاف سه‌گانه. فاجعه بود. لنگ دراز شده‌ی این ناائتلاف ضربه‌ای به قالیباف زد که حمله‌ی گازانبری روحانی نزد. نه تنها به نفع قالیباف کنار نرفتند بلکه در مناظره‌ی حساس سوم علیه هم حرف زدند و رﺃی هم را ریزاندند. درود بر آقای حداد عادل که کنار رفت به نفع اصول‌گرایی. من به منش سیاسی ایشان ایمان پیدا کردم. ایشان باید الگوی سیاسی پایداری‌ها و... باشند. آقای ولایتی به اصول‌گرایی ضربه زد. در مورد خود قالیباف هم باید گفت که هر حرف راست نشاید گفت. یک سکوت عاقلانه در مناظره باعث می‌شد حرفی از حمله‌ی گازانبری زده نشود و رأی‌اش ریخته نمی‌شد به سبد رقیب.

 مردم هم به دلایل فراوان به روحانی رﺃی دادند. این دلایل ممکن است کمی برای نظام گزنده باشد اما گزندگی‌اش از جنس دارو است. مردم گراییده به روحانی ضدنظام و ضدرهبری نیستند. همه به نظام اسلامی رأی دادند. البته نقد احمدی‌نژاد و حمایت از آقای هاشمی یکی از پشتوانه‌های اصلی رﺃی روحانی بود. ایجاد موج هم از هنرهای جریان هاشمی اصلاحات بود که موفقیت‌آمیز هم بود. پس بر خلاف نظر برخی خطبای نماز جمعه که ظاهرا بصیرتر از رهبری هستند! اصلاحات چندان هم نمرده است. به هر حال روحانی پیروز شد و من یک کم ناراحت هستم. حتی از اشتباه‌های ریز و درشت خودم. اما به عنوان سرباز  نظام اسلامی برای کمک به دولت منتخب آماده هستم. به پیروز انتخابات هم درود و تبریک می‌گویم.

 اما نکته‌ای همراه با درد و داغ. امید که آبروی گرو گذاشته شده‌ی سید علی این روزها آزاد شود. نظام ما اگر دست تو رأی ملت می‌کرد این دفعه راحت‌تر از 88 بود. روحانی بالا آمد و انتخاب شد. میرحسین و کروبی و شهروندان بی‌لطف و مرامِ زلف گره زده با خاطره‌ی سبز، باید از کرده‌ی خود و از باور رسوب‌کرده‌ی غلط خود دست بردارند و توبه کنند. نظام سال 88 راست می‌گفت. احمدی‌نژاد24.5 میلیون رﺃی داشت و حسن روحانی هم در سال 92، 18.6 میلیون رأی دارد. امیدوارم بفهمند گریه‌های رهبر انقلاب را. این داغ امروز باید کمی تسکین پیدا کنند. زبان‌ها امروز باید تکان بخورد به اعتراف. 


۲۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۵ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

رأی اصیل گفتمان


 ممکن نیست از این شش نفر کسی رییس‌جمهور شود و مخالف پیشبرد فناوری هسته‌ای و نانو باشد. و یا مخالف فرزندآوری و افزایش جمعیت باشد. چون نمی‌تواند این‌طور باشد. ما باید صدها برابر تلاش برای رأی‌آوری یک شخص برای ترویج و غالب کردن یک گفتمان جهد کنیم. نکته‌ی دیگر این که اصل حضور در انتخابات و مشارکت بالای مردم ورای شخص پیروز انتخابات اهمیت دارد و هرگز نباید نسبت به این امر با بی‌توجهی سخن گفت. گفتمان‌سازی یعنی این که کاری کنی که مردم و خواص وقتی در مورد یک مسئله که قبلا رایج نبود حرف می‌زنند، بگویند این امر بدیهی است. مثلا اصل مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمن امروز بدیهی است و فقط نوع مدیریت این مقاومت مورد اختلاف است. در مورد پرونده‌ی هسته‌ای بی‌شک خون شهیدان هسته‌ای در بدیهی جلوه دادن این قضییه موثر بوده است.

 ســـعــیــد جــلــیلــی، برآیند اندیشه‌ها و تفکر من در این سال‌هاست. ضعف‌هایی در او می‌بینم و نیز قوت‌هایی. ممکن است در آینده ضعف‌های دیگری از او معلوم شود. اما به هر حال وی را نامزد اصلح می‌دانم. اگر به هر دلیل انتخابات بدون جلیلی به دور دوم رفت به نامزد اصول‌گرای حاضر در دور دوم با اولویت مـحــمـد‌بـاقــر قـالـیـبــاف رأی خواهم داد.

پس‌نوشت: در دور دوم فضای انتخابات را دو قطبی سازش- مقاومت نکنیم. این کار بازی در قاعده‌ی دشمن است. همه‌ی نامزدها درون نظام هستند و مردم به سازش رأی نمی‌دهند. مردم به نوع مدیریت و تدبیرهای گوناگون رأی می‌دهند. این طور نیست که جلیلی یعنی مقاومت و بقیه یعنی سازش. دور دوم هم اگر شد فضا نباید دوقطبی شود. این خواست دشمن است.

۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

این سه نفر


 سه نامزد اصلی طیف اصول‌گرا ولایتی، قالیباف و جلیلی هستند. من به طور خلاصه نگاه خودم را درباره‌شان بیان می‌کنم.

یک. ولایتی. شخصیت برجسته و فارغ از نگاه سیاسی شخصیت قابل احترامی برای هر آدم اهل ادب و فضل است. پزشک قابل و باتجربه‌ای است و کاملا از مسایل بهداشت و درمان سردرمی‌آورد. تقریبا ایجادکننده‌ی دیپلماسی ایران پس از انقلاب و دارای نگاه نسبتا بومی به این ماجراست و ماجرای ایجاد یقه‌ی دیپلماتیک به جای کراوات شاهدی بر این مدعاست. در این عرصه‌ی خطیر امتحان پس داده است و مردم و بزرگان همه او را می‌شناسند. پایان جنگ و ماجراهای قرارداد1975 و... از کارهای خطیر اوست. تاریخ‌دان است و به فرهنگ مردم منطقه‌ی آسیا و ملل اسلامی تسلط دارد. چند کتاب مهم هم در زمینه‌ی طب اسلامی و تمدن اسلام و ایران و شیعه تالیف کرده است. او را سلیقه‌های سیاسیِ هاشمی‌پسند می‌پسندند و بسیاری از سلیقه‌های مختلف سیاسی احترام او را حفظ می‌کنند. اگر رییس دولت شود احتمالا با فرهنگ‌دوستان کشورهای اسلامی و منطقه و فارسی‌زبان‌ها روابط بسیار گسترده‌ای برقرار کند. در مورد بیداری اسلامی فهم و تز ویژه‌ای دارد و همان نگاه را دنبال می‌کند. مشاور رهبری است و خیلی بعید است قدرت در او خلجان زیادی ایجاد کند هرچند که وما اُبَرِّئُ نفسی... . قرار بود ائتلاف کنند که فعلا باید صبر کرد. اگر دولت تشکیل دهد کلاس اکابر راه نمی‌اندازد و آدم‌های باتجربه می‌آورد. پس احتمالا میانگین سنی کابینه باید بالای 60 سال باشد.

دو. قالیباف. مدیریت‌اش بر پلیس و تهران زبان‌زد و باعث خوشحالی و دعای مردم در حق او شد. با جدیت و پیگیری و خوش‌فکری مدیریت می‌کند و کارهای خوب را خوب انجام می‌دهد. من با جرئت می‌گویم ایران و جهان باید به مدیریت او و همت بلند او افتخار کنند. 110 و پلیس+10و تحول راهور و 137 و میلاد و رسالت و توحید و نیایش و صدر و نهج‌البلاغه و خط4 و مترو تجریش و بی‌آرتی‌ها و بزرگراه امام علی(علیه السلام) و ولایت و باکری و سرای محله و ... کارهای کوچکی نیستند. تهران واقعا خوب مدیریت می‌شود و کار شهردار بعدی تهران برای هم‌دوشی با قالیباف سخت است. قالیباف خلبانی را در 35 سالگی آموخت. آدم محکم و لجی هم هست. اما این لج کردن‌ها می‌تواند مثبت و منفی باشد. به لحاظ تفکر می‌گوید بیاییم با همان عقل رایج مدرن نیمه‌غربی و مخلوط و همان فن‌سالاری قابل قبول کار مملکت را محکم به پیش ببریم و از طرفی خودمان شخصا حزب‌اللهی باشیم. آن وقت کارآمدی‌مان که اثبات شد می‌گوییم نظام کارآمد است پس ادعایش درست است. پس مردم! بدانید نظام حق است. در زمینه‌ی مسایل فرهنگی امتحان‌هایش را با نمره‌ی بسیار ضعیف قبول شده است. در بخش فرهنگی شهرداری که اشل کوچک یک دولت است سلیقه‌های خوبی به کار نرفت. بوی تساهل و تسامح فرهنگی به مشام می‌رسید. در سیاست خارجی هم اظهار نظر ویژه‌ای ندارد و می‌گوید امر نظام و رهبری است و من چندان دخالت نمی‌کنم. من مردم داخل را با کار و تلاش جهادی خوش‌دل و خوش‌بین نسبت به نظام می‌کنم و مردم خود به خود با سیاست مقاومت نظام همراه می‌شوند. این حرف یعنی او یک حداقلی از ولایت‌مداری و اصول‌گرایی را دارد و من حرفم این است که این مقدار هم خیلی ارزشمند است. وزارت فرهنگ و ارشاد صفار هرندی هم نتوانست جلوی برخی جریان‌های ناجور را بگیرد. ببینید دوستان! هی نگوییم که اگر رییس‌جمهور گفتمانی نباشد کشور به لحاظ فرهنگی جهنم کفار می‌شود. با این غلظت حرف نزنیم. به حداقل‌های گفتمانی قالیباف می‌توان امید داشت و او را در زمینه‌های احتمال خطا، با نقد دل‌سوزانه کمک کرد.

سه. جلیلی. قیافه‌اش مصداق لیغیظ بهم الکّفار قرآن است. سادگی‌اش دل بچه‌های مذهبی را جذب می‌کند. پایی دارد که از دست رفته و جا مانده و بر بدنش است و پایی دارد که تا ابد در آسمان است. خودِ خودِ بسیجی و بچه‌ی ولایی است. تهِ گفتمان انقلاب است. سواد را در دانشگاه بسیار فکری امام صادق(علیه السلام)  یاد گرفته و معلومات دینی و اندیشه‌ی مذهبی‌اش بسیار بالاست. سابقه‌ی مدیریت اجرایی کلان ندارد و این یک نقطه‌ی ضعف است. در شورای امنیت بوده و مردم او را در دیدار با اشتون شناختند. اهل سازش داخلی و خارجی نیست. حرف‌های گفتمانی‌اش مو به تن آدم سیخ می‌کند وقتی می‌گوید ما پشت خیمه‌های دشمنیم(هم چون صفین) نه در شعب ابی طالب. اما در مورد مسایل کشور بسیار شبیه احمدی‌نژادِ84 سخن می‌گوید. صداقت قابل ستایشی است اما شباهت به احمدی‌نژاد، این روزها تن آدم را می‌لرزاند و مد روز سیاست نیست. می‌گویند آدمِ احمدی‌نژاد است  اما او ترسی از این شایعات ندارد. هنوز تیم خود را معرفی نکرده است. اگر آدم‌های صفر کیلومتر بیاورد فاتحه‌ی دولت‌اش را باید زمزمه کرد. خوش‌بین باشیم که او آدم‌های اجرایی خفن جبهه پایداری را می‌آورد و آدم‌های تصمیم‌ساز را از دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می‌آورد و از رفیق‌های دانشگاه شریف هم عده‌ای وارد می‌شوند. این دولت فقط برای شروع خوب است. من انتظار دارم که دولت او دولت آدم‌های مطلقا هم‌فکر نباشد. پست‌های غیرکلیدی اما در حد معاون وزیر و وزیر و ... باید به شایسته‌ها حتی اصلاح‌طلب‌ها برسد. امیدوارم جلیلی زودتر راجع به ترکیب کابینه‌اش و شایسته‌سالاری آن حرف بزند.

 باید صبر کرد. مهم این است که نظام سر پا باشد و انتخابات پرشور شود. حتی اگر اصلاح‌طلب‌ها دولت را بگیرند باز هم باید شکر گفت. اما امیدوارم که یکی از این سه نفر انتخاب شود. از رأی دادن به هر کدام از این سه نفر اجتناب نمی‌کنم. رویکرد حذف‌گرایانه و خالص‌سازی اصلا به صلاح امت اسلام نیست. ببینیم که کنار رفتن‌ها شروع می‌شود یا خیر. اگر این سه هم‌زمان با هم رقابت کنند من نمی‌دانم چه خواهد شد. 


۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۱ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

صلاحیت


 درباره‌ی انتخابات بگویم که این‌که نامزدهای اصلی معلوم نیستند ممکن است به علت‌های سیاسی کار درست و معقولی به نظر برسد ولی این امر به برنامه‌محور بودن بحث‌های انتخاباتی و تبلیغات و انتخاب مردم ضربه می‌زند. مثلا اگر اوایل اردیبهشت نامزدهای اصلی اعلام حضور کنند بازهم فقط چند هفته برای تبیین شعارهای گل‌درشت و دهان‌پرکن وقت می‌ماند و فرصت کافی برای  بحث‌های کارشناسی جهت محک زدن برنامه‌های دقیق ایشان با معیارهای تمدن اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی، باقی نمی‌ماند. البته شرایط پیچیده‌ی سیاسی روزگار ما این فضا را ایجاد کرده است.


 در مورد اسفندیار رحیم مشایی باید بگویم که هر چه بررسی می‌کنم می‌بینم شواهد و ظاهر امر حکایت از حضور او در انتخابات می‌کند. اما شناخت من از فضای نظام به من می‌گوید که مشایی اگر نامزد شود توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شود و رهبری هم هیچ حرکتی برای تایید صلاحیت او نمی‌کند. البته می‌دانم که این روزها اصلا دعوا سر همین قضییه است و مردم حدس‌هایی از کیفیت حضور مشایی می‌زنند و می‌گویند اگر بیاید و حرف‌های خاص و قشر خاکستری‌پسند بزند و چه و چه...، توفانی از رای به سمت او پدید می‌آید . اما حس من از فضای کشور این است که مشایی به هیچ وجه جلوه‌ی یک اصلاح‌طلب محبوب را پیدا نخواهد کرد. اصلاحات‌چی‌ها او را یار احمدی‌نژاد می‌دانند. مشکل، قشر ضعیف اقتصادی- فرهنگی- فکری است که احتمال داده می‌شود که در این چند هفته‌ی پیش‌ رو، به علت تحریک احساسات و تشویق کاذب توسط دولت، نامزد دولت را هواداری کنند و به این صورت یک شبه بدنه‌ی اجتماعی برای مشایی پدید بیاید و در هنگام بررسی صلاحیت‌ها نظام تحت فشار این بدنه‌ی اجتماعی کاذب و کم‌سواد فرودست، صلاحیت مشایی را تایید کند. اما من فکر می‌کنم که این گونه نمی‌شود. احساس من این است که یا مشایی نامزد نمی‌شود و دولت با نامزد دیگری وارد کارزار خواهد شد یا این‌که اگر هم بیاید رد صلاحیت می‌شود و رهبری هم به نفع مشایی توصیه‌ای نخواهد کرد. مگر این‌که اتفاقی بیفتد که همه مطمئن شوند مشایی پتانسیل رای‌آوری را به طور عمده از دست داده است که بازهم بعید است مشایی به توصیه‌ی رهبری تایید صلاحیت بشود. به نظر من اوضاع دو ماه آیند با انتخابات سال 84 و فضای سیاسی و اجتماعی و رسانه‌ای آن روزگار تفاوت زیادی کرده است.  

پس‌نوشت: برای دوستان شائبه‌ی تقسیم‌بندی مردم توسط من به وجود آمده که باید بگویم به زعم و پندار عده‌ای مردم به قشر کم‌سواد و فرودست و باسواد و بالادست تقسیم می‌شود و اساسا این دسته‌بندی من نیست. این فقره که در بالا آمده است، تحلیل عده‌ای در این مملکت است که من جزوشان نیستم.


۱۰ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۳۴ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

شعار سال نو


 صبر و تعاون و همدلی عمومی درباره‌ی مسایل اقتصادی در سال 92 بسیار مورد نیاز است. اگر خدای نکرده صبر مردم در مسایل اقتصادی و همدلی و روح تعاون آن‌ها در مورد مسایل اقتصادی آسیب ببیند، و نیز اگر مسئولان رفتارهای غلط و غیراخلاقی خود را کنار نگذارند ممکن است در شرایط سخت کنونی به نظام و انقلاب آسیب جدی وارد شود. حلم و شکیبایی برای عموم مردم و بردباری و گسترش بصیرت و اخلاق، برای آن دسته از مردم که احساس نخبه بودن می‌کنند و نیز مسئولان؛ بسیار مورد نیاز است. 


پس‌نوشت: رهبر انقلاب سال 92 را سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی نام‌گذاری کردند. بخش اقتصادی‌اش را می‌فهمم اما بخش سیاسی‌اش فعلا برای من مبهم است. با گذشت زمان قضییه روشن‌تر خواهد شد.

۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

انتظار حرکت بعدی


 باید منتظر بمانیم و حرکت بعدی جناب عسگراولادی را رصد کنیم تا عمق گرایش فکری ایشان برای ما مشخص شود. بعد از صحبت‌های اخیر چند چهره‌ی سیاسی مبنی بر تخفیف عنوان سران فتنه به درگیرشده‌ی فتنه یا فتنه زده یا هر چیز دیگر و البته پس از مصاحبه‌های ضد مصاحبه‌ی قبلی، باید دید که جناب عسگراولادی که چهره‌ی وزینی برای نظام است در نهایت بازی را با چه مهره‌ای پیش می‌برد. تا این‌جا که عقل من می‌گوید که کسانی که درزمین و ملا اعلی بدبخت و سرشکسته هستند را نباید برادرم و عزیز خطاب کرد؛ هرچند فقط آن‌ها را داخل در در فتنه بدانم و سران فتنه نخوانم. باید منتظر ماند و دید که ترانه‌ی معین و اشاره به فرش و حصیر و ثروت و فقر و تکرار این کلمات در سخن رییس جمهور در مجلس چگونه تفسیر می‌شود. شاید رییس جمهور می‌خواهد از این به بعد کدهای پیچیده‌تری بدهد. این نخستین بار است که کد دادن آقای احمدی‌نژاد در آن واحد هم طبقه‌ی فقیر و روستانشین را هدف گرفت و هم طبقه‌ی خاکستری و مدرن و سکولار شهرنشین را در نظر گرفت. تا پیش از این احمدی‌نژاد دو دسته اظهارات جنجالی داشت. یک دسته برای تهییج و تحرک روستانشینان و طبقه‌ی ضعیف شهری بود که بوی اقتصاد و پول می‌داد و دسته‌ی دوم طبقه‌ی سکولار و شهرنشین مدرن را هدف می‌گرفت و بوی لیبرالیسم و باورهای انسان‌گرایی می‌داد. با استناد اخیر احمدی‌نژاد به ترانه‌ی معین در نطق بهارستانی خود، می‌توان حدس زد که فاز دیگری از ماجرا شروع شده است. 

۲۸ دی ۹۱ ، ۰۹:۰۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

بوی آش فتنه


 فتنه‌ی پیش‌رو یک تفاوت عمده با فتنه‌ی 88 دارد و آن این است که در آن جریان بسیاری از تحلیل‌گرها می‌دانستند که جنس کار چه خواهد بود و با پیش‌بینی‌هایی از پس گذر از فتنه برمی‌آمدند. اما در جریان‌هایی که احتمالا تا انتخابات 92 پیش خواهد آمد مشکل این است که کسی از نقشه‌ی فتنه‌ خبری نداده است. در حالی که مواد آشپزی فتنه معلوم است، آش احتمالی‌ای که در راه پخته شدن است هنوز مجهول مانده است. بسیاری اتفاقات هیجان‌زا و مشکوک رخ داده است اما هنوز نهاد رسمی و رسانه‌ها نام فتنه بر آن نگذاشته‌اند. البته ممکن است مصلحت‌هایی برای این نام نهادن در کار بوده است. به هر حال تا این‌جایی که هستیم برخی موردها را می‌توانیم به عنوان مواد حتمی آش فتنه قلمداد کنیم و در عین حال قضاوتی در مورد آرایش مواد فتنه‌زا و چیدمان عناصر آشوب نداشته باشیم. حلقه‌ی آدم‌های انحرافی متنفذ در دولت یکی از این اضلاع است. بحث اقتصادی و وضع معیشت مردم هم به احتمال زیاد جزو ارکان نقش‌آفرین در گردنه‌ی مهم تاریخ‌ساز شش ماه پیش‌رو است. بحث راجع به وضع امنیت و اخلاقی جامعه هم می‌تواند جزو شورکننده‌های آش مجهول باشد. گنجه‌ها و صندوق‌های قدیمی نظام و مردم در این فتنه احتمالا باز می‌شود و چیزهایی که مدت‌ها از یاد همه رفته بود به یاد آورده می‌شود و شاید جرقه‌های یک آتش خانوادگی ظاهر شود. وقتی نامه‌ی خصوصی احسان نراقی به رییس جمهوری سر از کیف نماینده‌ی منافقین و صهیونیست‌ها در دادگاه درمی‌آورد و باعث دست دادن حالت ضعف به نراقی می‌شود باید بدانیم که با چه مورد وحشت‌ناکی روبه‌رو هستیم. ممکن است در این مدت که غبارها بلند می‌شود حلقه‌ی انحراف به ویژه چهره‌ی ویژه‌ی اسفندیار روز به روز طرفدار و مرید رأی‌بده پیدا کند. در این بین جریان حزب‌الله و ولایت‌مدار باید حواس خود را جمع کنند که با روشن‌گری و بدون بازی به سبک دشمن و یا بازی به شیوه‌ی مطلوب رقیب، کاری کنند که خیمه‌ی سنگین حریف را تحمل کنند و نیز پشت به دشمن ندهند تا خاک شوند تا در فرصت مناسب و عبور سالم از پل، به قول هادی عامل دوست داشتنی رو کنند و کار را یک‌سره کنند. حفظ آرامش برای امتی که زیر خیمه‌ی سنگین اقتصادی و فرهنگی است، کار سختی است ولی به عزت جزع و فزع نکردن می‌ارزد.

۱۸ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد نوروزی