واژه‌ها جان دارند. هر واژه‌یی باری بر خود دارد که تأثیر معنایی خود را بر گوینده و شنونده‌اش می‌گذارد. مُجلّل یکی از آن واژه‌هاست. کاخ دیگر واژه‌یی است که معنایی خاص را به ذهن می آورد. می‌خواهم حرم حاج‌آقا روح‌الله را با حرم امام هشتم شیعیان مقایسه کنم. راستی چرا گفتم حاج‌آقا روح‌الله و نگفتم حضرت امام خمینی؟ چون می‌خواستم بُعد سادگی زندگی امام را درشت‌نمایی کنم. می‌شود از دریچه‌های گوناگون وارد بحث‌های این‌چنینی شد.

وقتی وارد حرم امام رضا (علیه السلام) می‌شوی گویی وارد بهشت می‌شوی. دل از دست می‌رود. گرمای وصف‌ناشدنی‌یی از رأفت رضوی وجودت را دربرمی‌گیرد. حال پرسش این است که نقش عظمت ظاهری بنا در این پدیده‌ی معنوی و عارفانه و عاشقانه چیست. مگر جز این است که دلدادگی زائر به دلدارش کارسازی می‌کند و ساحت قدسی امام رضا (علیه السلام) فراتر از این دنیای دون است؟ اگر هست پس این معماری باعظمت به چه کاری می‌آید؟ این پرسش که برآمده از خوی عدالت‌طلبانه‌ی مردم است؛ باید پاسخ داده شود. کمتر کسی از ذات زیبایی بنا احساس تنفر می‌کند. اصل مطلب احساس اسراف‌کارانه بودن و غیرعادلانه بودن هزینه‌هاست. من در پاسخ به این دغدغه می‌گویم که بیاییم و به صورت میدانی پژوهشی را صورت بدهیم تا معلوم‌مان گردد که آیا مردم حتی از فرودست‌ترین‌شان، راضی هستند که از مال خود برای حرم امام رضا (علیه السلام) خرج شود یا نه. من پژوهش نکرده می‌گویم که اکثریت قریب به اتفاق مردم حاضر هستند چنین کاری بکنند. مگر استحکام بنا، زیبایی، کاشی‌کاری، آینه‌کاری و به کارگیری هنر ناب ایرانی-اسلامی و زنده نگه‌داشتن فن‌های فراموش‌شده‌ی معمارانه به خودی خود اشکالی دارد؟ واضح است که نه. چه جایی بهتر از بهشت‌واره‌ی حرم رضوی یا حرم‌های دیگر عصمت برای پیاده کردن این هنرها؟ تنها اشکال وارده همان پول و هزینه بود که نگارنده اظمینان دارد که این مردم از جان و مال‌شان برای گرد و خاک امامان‌شان مایه می‌گذارند. بنابراین اشکالی وارد نیست. البته اسراف با به کاربردن بهترین مصالح ساختمانی تفاوت می‌کند. اسراف در حرم ائمه هم چیز بدی است. اما به کارگیری بهترین نقش و نگار و ذوق‌ورزی طراحان که اسراف نیست. به کارگیری بهترین مصالح و بهترین سنگ و بهترین طراحی برای مکانی که میلیون‌ها نفر آمد و شد می‌کنند که اسراف نیست بلکه کار باحکمت است. من وقتی به حرم رضوی می‌روم همیشه به خودم می‌گویم که ای‌کاش همه‌جای ایران را مانند بارگاه رضوی مدیریت می‌کردیم. مملکت گلستان می‌شد. زیبایی و عظمت حرم رضوی وصله‌ی ناجور برای مملکت نیست. فقر و فحشای منتشر در مشهدالرضا لکه‌ی ننگ همه‌ی ایرانیان و وصله‌ی ناجور است. نباید موازنه‌ی منفی کنیم. آستان قدس باید به فکر باشد که موازنه‌ی مثبت انجام بدهد. طرفداران عدالت اجتماعی این روزها با انتشار تصاویر حرم امام خمینی این سوال را مطرح می‌کنند که چه لزومی دارد این همه خرج کردن.

حرف‌هایی که درباره‌ی حرم رضوی زدم نمی‌توانم درباره‌ی حرم امام خمینی بزنم. دلیل اول مردم هستند. خیلی بعید می‌دانم مردم حاضر باشند پول‌شان صرف ساختن آن‌چنانی حرم امام بشود. دلیل دوم بی‌ربط بودن معماری حرم امام به خود امام است. من با بزرگ و وسیع‌بودن حرم امام خمینی مشکلی ندارم اما سادگی و بی‌آلایشی بر قامت آن بنا بیشتر می‌نشست تا این معماری عجیب پیچیده. در جمهوری اسلامی چه می‌گذرد که رهبر انقلاب از اشرافیت انتقاد می‌کند اما حرم امام رونمایی می‌شود و مصلی امام خمینی هم کاخ‌واره می شود. همه می‌دانیم که مسجد باید ساده باشد. همه می‌دانیم که حرم امام خمینی نباید این‌طور می‌شد ولی شد. چرا حرم رضوی را نمی‌شود با حرم امام خمینی مقایسه کرد؟ تازه حرم حضرت معصومه و مسجد جمکران هم هست. واقعاً نمی‌دانم چه بگویم. متر و معیار ما برای نقد میزان خرج کردن در بناهای مذهبی چیست؟ لازم است که معیار و سنجه‌ی مشخصی برای رد یا تأیید داشته باشیم. بی‌قاعده نباید باشد. مثلا جایگاه پیامبر و ائمه و حضرت زینب و حضرت عباس و حضرت معصومه و امام‌زادگان اصلی را مشخص کنیم. رتبه‌بندی کنیم. قاعده و قانون برای ابعاد خرج‌ها و هزینه‌ها استخراج کنیم. به هر حال اگر کسی باز هم نسبت به توسعه و زیبایی حرم‌های اصلی شیعه انتقاد کند من همان حرف اول خود را تکرار می‌کنم. وصله‌ی ناجور، مدیریت غلط ما در جاهای دیگر است. حرم اهل بیت با ملاط عشق شیعه ساخته می‌شودو ناقض عدالت اجتماعی نیست. البته حرم امام خمینی و نوع معماری و طول کشیدن ساخت آن برای من مورد سوال است چرا که رنگ الهی این پروژه مشاهده نمی‌شود.