وارثان زمین

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

نظام راست می‌گفت


 انتخابات تمام شد. خدا را سپاس می‌گزارم. شاخص امنیت ملی باز هم با حضور قوی مردم بالا ماند و چشم غرب صهیونی کورشد. همین حضور و مشارکت بالای مردم برکاتی دارد که خودش خیلی زیاد جای شکر و حمد الهی دارد.

 اصول‌گرایان شکست خوردند. زیرا منیت‌ها را کنار نگذاشتند و اسم‌اش را گذاشتند تکلیف‌گرایی. حسین قدیانی گروه پایداری را در خدمت فرقه‌ی انحرافی می‌داند و من این گونه نمی‌بینم. این توهین به آیت‌الله مصباح است. البته عملکرد ایشان کمی مبهم و عملکرد پایداری فراوان جای نقد و بحث دارد. ولی حتی پس از شکست هم من شماتت و درگیری را خوش نمی‌دارم و کینه‌کاری و کینه‌ورزی را به صلاح نمی‌بینم. به نظر من بزرگ‌ترین اشکال آقایان پایداری در بخش کار محتوایی مقایسه و تطبیق بیش از حد فضای سیاسی به دوران صدر اسلام است. با این کار مدام فضا فضای کفر و اسلام و دو قطبی سازش مقاومت نمایش داده می‌شد. با این کار نامزد محبوب‌تر یعنی قالیباف رﺃی‌اش کم‌تر شد و آن دیگر یعنی روحانی هم که اصلا یعنی خود سازش مثلا. این اشتباه بود. گروه پایداری باید بداند که وقتی فرد ایده‌آلی ندارد باید به حداقل‌ها راضی شود تا عرصه را کاملا نبازد. که این چنین شد. آن‌ها در تخمین رأی جلیلی هم در اشتباه یا بهتر بگویم در توهم بودند. پایداری‌ها ثابت کردند که اگر خود را بازسازی نکنند باید صحنه‌ی سیاست را ترک کنند. آن‌ها معنویت را با مدل خیلی خاصی وارد بازی سیاسی می‌کنند. برخی دوستان بی‌خبر از آمار وزارت کشور صبح شنبه به نقل از آقای پناهیان توصیه به خواندن فلان دعا می‌کردند. جالب است گمان می‌کردند تلویزیون به صورت همزمان با شمارش اعلام نتیجه می‌کند در حالی که کار از ساعت 10 صبح تمام بود. حرف زیاد است. من هم بزرگان جبهه‌ی پایداری و هم بدنه‌ی اجتماعی نورانی‌شان را دوست دارم و نمی‌خواهم مورد مرگ بر گفتن و شماتت و سرزنش قرار بگیرند. حرف‌های زیادی دارم با تک‌تک‌شان. آن‌ها خودشان باید به بینش منطقی در عالم سیاست برسند وگرنه از این دنیای پر از دور خوردن زده می‌شوند.

 اما در مورد ائتلاف سه‌گانه. فاجعه بود. لنگ دراز شده‌ی این ناائتلاف ضربه‌ای به قالیباف زد که حمله‌ی گازانبری روحانی نزد. نه تنها به نفع قالیباف کنار نرفتند بلکه در مناظره‌ی حساس سوم علیه هم حرف زدند و رﺃی هم را ریزاندند. درود بر آقای حداد عادل که کنار رفت به نفع اصول‌گرایی. من به منش سیاسی ایشان ایمان پیدا کردم. ایشان باید الگوی سیاسی پایداری‌ها و... باشند. آقای ولایتی به اصول‌گرایی ضربه زد. در مورد خود قالیباف هم باید گفت که هر حرف راست نشاید گفت. یک سکوت عاقلانه در مناظره باعث می‌شد حرفی از حمله‌ی گازانبری زده نشود و رأی‌اش ریخته نمی‌شد به سبد رقیب.

 مردم هم به دلایل فراوان به روحانی رﺃی دادند. این دلایل ممکن است کمی برای نظام گزنده باشد اما گزندگی‌اش از جنس دارو است. مردم گراییده به روحانی ضدنظام و ضدرهبری نیستند. همه به نظام اسلامی رأی دادند. البته نقد احمدی‌نژاد و حمایت از آقای هاشمی یکی از پشتوانه‌های اصلی رﺃی روحانی بود. ایجاد موج هم از هنرهای جریان هاشمی اصلاحات بود که موفقیت‌آمیز هم بود. پس بر خلاف نظر برخی خطبای نماز جمعه که ظاهرا بصیرتر از رهبری هستند! اصلاحات چندان هم نمرده است. به هر حال روحانی پیروز شد و من یک کم ناراحت هستم. حتی از اشتباه‌های ریز و درشت خودم. اما به عنوان سرباز  نظام اسلامی برای کمک به دولت منتخب آماده هستم. به پیروز انتخابات هم درود و تبریک می‌گویم.

 اما نکته‌ای همراه با درد و داغ. امید که آبروی گرو گذاشته شده‌ی سید علی این روزها آزاد شود. نظام ما اگر دست تو رأی ملت می‌کرد این دفعه راحت‌تر از 88 بود. روحانی بالا آمد و انتخاب شد. میرحسین و کروبی و شهروندان بی‌لطف و مرامِ زلف گره زده با خاطره‌ی سبز، باید از کرده‌ی خود و از باور رسوب‌کرده‌ی غلط خود دست بردارند و توبه کنند. نظام سال 88 راست می‌گفت. احمدی‌نژاد24.5 میلیون رﺃی داشت و حسن روحانی هم در سال 92، 18.6 میلیون رأی دارد. امیدوارم بفهمند گریه‌های رهبر انقلاب را. این داغ امروز باید کمی تسکین پیدا کنند. زبان‌ها امروز باید تکان بخورد به اعتراف. 


۲۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۵ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

رأی اصیل گفتمان


 ممکن نیست از این شش نفر کسی رییس‌جمهور شود و مخالف پیشبرد فناوری هسته‌ای و نانو باشد. و یا مخالف فرزندآوری و افزایش جمعیت باشد. چون نمی‌تواند این‌طور باشد. ما باید صدها برابر تلاش برای رأی‌آوری یک شخص برای ترویج و غالب کردن یک گفتمان جهد کنیم. نکته‌ی دیگر این که اصل حضور در انتخابات و مشارکت بالای مردم ورای شخص پیروز انتخابات اهمیت دارد و هرگز نباید نسبت به این امر با بی‌توجهی سخن گفت. گفتمان‌سازی یعنی این که کاری کنی که مردم و خواص وقتی در مورد یک مسئله که قبلا رایج نبود حرف می‌زنند، بگویند این امر بدیهی است. مثلا اصل مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمن امروز بدیهی است و فقط نوع مدیریت این مقاومت مورد اختلاف است. در مورد پرونده‌ی هسته‌ای بی‌شک خون شهیدان هسته‌ای در بدیهی جلوه دادن این قضییه موثر بوده است.

 ســـعــیــد جــلــیلــی، برآیند اندیشه‌ها و تفکر من در این سال‌هاست. ضعف‌هایی در او می‌بینم و نیز قوت‌هایی. ممکن است در آینده ضعف‌های دیگری از او معلوم شود. اما به هر حال وی را نامزد اصلح می‌دانم. اگر به هر دلیل انتخابات بدون جلیلی به دور دوم رفت به نامزد اصول‌گرای حاضر در دور دوم با اولویت مـحــمـد‌بـاقــر قـالـیـبــاف رأی خواهم داد.

پس‌نوشت: در دور دوم فضای انتخابات را دو قطبی سازش- مقاومت نکنیم. این کار بازی در قاعده‌ی دشمن است. همه‌ی نامزدها درون نظام هستند و مردم به سازش رأی نمی‌دهند. مردم به نوع مدیریت و تدبیرهای گوناگون رأی می‌دهند. این طور نیست که جلیلی یعنی مقاومت و بقیه یعنی سازش. دور دوم هم اگر شد فضا نباید دوقطبی شود. این خواست دشمن است.

۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

این سه نفر


 سه نامزد اصلی طیف اصول‌گرا ولایتی، قالیباف و جلیلی هستند. من به طور خلاصه نگاه خودم را درباره‌شان بیان می‌کنم.

یک. ولایتی. شخصیت برجسته و فارغ از نگاه سیاسی شخصیت قابل احترامی برای هر آدم اهل ادب و فضل است. پزشک قابل و باتجربه‌ای است و کاملا از مسایل بهداشت و درمان سردرمی‌آورد. تقریبا ایجادکننده‌ی دیپلماسی ایران پس از انقلاب و دارای نگاه نسبتا بومی به این ماجراست و ماجرای ایجاد یقه‌ی دیپلماتیک به جای کراوات شاهدی بر این مدعاست. در این عرصه‌ی خطیر امتحان پس داده است و مردم و بزرگان همه او را می‌شناسند. پایان جنگ و ماجراهای قرارداد1975 و... از کارهای خطیر اوست. تاریخ‌دان است و به فرهنگ مردم منطقه‌ی آسیا و ملل اسلامی تسلط دارد. چند کتاب مهم هم در زمینه‌ی طب اسلامی و تمدن اسلام و ایران و شیعه تالیف کرده است. او را سلیقه‌های سیاسیِ هاشمی‌پسند می‌پسندند و بسیاری از سلیقه‌های مختلف سیاسی احترام او را حفظ می‌کنند. اگر رییس دولت شود احتمالا با فرهنگ‌دوستان کشورهای اسلامی و منطقه و فارسی‌زبان‌ها روابط بسیار گسترده‌ای برقرار کند. در مورد بیداری اسلامی فهم و تز ویژه‌ای دارد و همان نگاه را دنبال می‌کند. مشاور رهبری است و خیلی بعید است قدرت در او خلجان زیادی ایجاد کند هرچند که وما اُبَرِّئُ نفسی... . قرار بود ائتلاف کنند که فعلا باید صبر کرد. اگر دولت تشکیل دهد کلاس اکابر راه نمی‌اندازد و آدم‌های باتجربه می‌آورد. پس احتمالا میانگین سنی کابینه باید بالای 60 سال باشد.

دو. قالیباف. مدیریت‌اش بر پلیس و تهران زبان‌زد و باعث خوشحالی و دعای مردم در حق او شد. با جدیت و پیگیری و خوش‌فکری مدیریت می‌کند و کارهای خوب را خوب انجام می‌دهد. من با جرئت می‌گویم ایران و جهان باید به مدیریت او و همت بلند او افتخار کنند. 110 و پلیس+10و تحول راهور و 137 و میلاد و رسالت و توحید و نیایش و صدر و نهج‌البلاغه و خط4 و مترو تجریش و بی‌آرتی‌ها و بزرگراه امام علی(علیه السلام) و ولایت و باکری و سرای محله و ... کارهای کوچکی نیستند. تهران واقعا خوب مدیریت می‌شود و کار شهردار بعدی تهران برای هم‌دوشی با قالیباف سخت است. قالیباف خلبانی را در 35 سالگی آموخت. آدم محکم و لجی هم هست. اما این لج کردن‌ها می‌تواند مثبت و منفی باشد. به لحاظ تفکر می‌گوید بیاییم با همان عقل رایج مدرن نیمه‌غربی و مخلوط و همان فن‌سالاری قابل قبول کار مملکت را محکم به پیش ببریم و از طرفی خودمان شخصا حزب‌اللهی باشیم. آن وقت کارآمدی‌مان که اثبات شد می‌گوییم نظام کارآمد است پس ادعایش درست است. پس مردم! بدانید نظام حق است. در زمینه‌ی مسایل فرهنگی امتحان‌هایش را با نمره‌ی بسیار ضعیف قبول شده است. در بخش فرهنگی شهرداری که اشل کوچک یک دولت است سلیقه‌های خوبی به کار نرفت. بوی تساهل و تسامح فرهنگی به مشام می‌رسید. در سیاست خارجی هم اظهار نظر ویژه‌ای ندارد و می‌گوید امر نظام و رهبری است و من چندان دخالت نمی‌کنم. من مردم داخل را با کار و تلاش جهادی خوش‌دل و خوش‌بین نسبت به نظام می‌کنم و مردم خود به خود با سیاست مقاومت نظام همراه می‌شوند. این حرف یعنی او یک حداقلی از ولایت‌مداری و اصول‌گرایی را دارد و من حرفم این است که این مقدار هم خیلی ارزشمند است. وزارت فرهنگ و ارشاد صفار هرندی هم نتوانست جلوی برخی جریان‌های ناجور را بگیرد. ببینید دوستان! هی نگوییم که اگر رییس‌جمهور گفتمانی نباشد کشور به لحاظ فرهنگی جهنم کفار می‌شود. با این غلظت حرف نزنیم. به حداقل‌های گفتمانی قالیباف می‌توان امید داشت و او را در زمینه‌های احتمال خطا، با نقد دل‌سوزانه کمک کرد.

سه. جلیلی. قیافه‌اش مصداق لیغیظ بهم الکّفار قرآن است. سادگی‌اش دل بچه‌های مذهبی را جذب می‌کند. پایی دارد که از دست رفته و جا مانده و بر بدنش است و پایی دارد که تا ابد در آسمان است. خودِ خودِ بسیجی و بچه‌ی ولایی است. تهِ گفتمان انقلاب است. سواد را در دانشگاه بسیار فکری امام صادق(علیه السلام)  یاد گرفته و معلومات دینی و اندیشه‌ی مذهبی‌اش بسیار بالاست. سابقه‌ی مدیریت اجرایی کلان ندارد و این یک نقطه‌ی ضعف است. در شورای امنیت بوده و مردم او را در دیدار با اشتون شناختند. اهل سازش داخلی و خارجی نیست. حرف‌های گفتمانی‌اش مو به تن آدم سیخ می‌کند وقتی می‌گوید ما پشت خیمه‌های دشمنیم(هم چون صفین) نه در شعب ابی طالب. اما در مورد مسایل کشور بسیار شبیه احمدی‌نژادِ84 سخن می‌گوید. صداقت قابل ستایشی است اما شباهت به احمدی‌نژاد، این روزها تن آدم را می‌لرزاند و مد روز سیاست نیست. می‌گویند آدمِ احمدی‌نژاد است  اما او ترسی از این شایعات ندارد. هنوز تیم خود را معرفی نکرده است. اگر آدم‌های صفر کیلومتر بیاورد فاتحه‌ی دولت‌اش را باید زمزمه کرد. خوش‌بین باشیم که او آدم‌های اجرایی خفن جبهه پایداری را می‌آورد و آدم‌های تصمیم‌ساز را از دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می‌آورد و از رفیق‌های دانشگاه شریف هم عده‌ای وارد می‌شوند. این دولت فقط برای شروع خوب است. من انتظار دارم که دولت او دولت آدم‌های مطلقا هم‌فکر نباشد. پست‌های غیرکلیدی اما در حد معاون وزیر و وزیر و ... باید به شایسته‌ها حتی اصلاح‌طلب‌ها برسد. امیدوارم جلیلی زودتر راجع به ترکیب کابینه‌اش و شایسته‌سالاری آن حرف بزند.

 باید صبر کرد. مهم این است که نظام سر پا باشد و انتخابات پرشور شود. حتی اگر اصلاح‌طلب‌ها دولت را بگیرند باز هم باید شکر گفت. اما امیدوارم که یکی از این سه نفر انتخاب شود. از رأی دادن به هر کدام از این سه نفر اجتناب نمی‌کنم. رویکرد حذف‌گرایانه و خالص‌سازی اصلا به صلاح امت اسلام نیست. ببینیم که کنار رفتن‌ها شروع می‌شود یا خیر. اگر این سه هم‌زمان با هم رقابت کنند من نمی‌دانم چه خواهد شد. 


۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۱ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

سکان‌دار


 از میان این هشت نامزد هر کدام که برگزیده شود، سیاست‌های کلی نظام دگرگون نمی‌شود. اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا نمی‌تواند از خط قرمزهای رهبری نظام عبور کند. اما نکته این جاست که اگر کسی رییس‌جمهور شود که اعتقادی به راه عزت‌مندانه‌ی نظام و راه پر از خطرِ در پیش، نداشته باشد و از درون سویدای وجودش باور به مقاومت در مقابل جبهه‌ی کفر نداشته باشد کشور به ورطه‌ی درگیری سیاسی و کشمکش‌های گفتمانی می‌افتد. چیزی که چند بار در مملکت تجربه شده است و در دوره‌ی احمدی‌نژادِ  دگرگون شده هم ناباورانه شاهد این مسئله بودیم. پس اگر اصلاح‌طلب‌ترین نامزد هم برگزیده شود نباید انتظار داشت که طی مدت کوتاهی ایران را سازش‌پذیر و منصرف‌شده از راه مقاومت، ببینیم. بلکه یک رییس‌جمهور اصلاح‌طلب اگر با تمام قوا کار کند می‌تواند ترمز حرکت مقاومت را بکشد و ایران را دوباره برای پذیرش گفتمان مدرنیته‌ی غربی بارور کند. کما این‌که این  اتفاق صد سال است که افتاده اما جریان انقلاب اسلامی این روند را کند کرد و ما اکنون در برخی عرصه‌ها شاهد رویش گفتمان اصیل اسلامی هستیم. البته هنوز هم در بسیاری از عرصه‌ها نیازمند حرکت شتاب‌دار به سمت غلبه‌ی گفتمان اصیل اسلام هستیم تا پیکره‌ی هرچند ضعیف تمدن نوین اسلامی در ایران اسلامی شکل بگیرد. روزی که آن تمدنِ بر مبنای نرم‌افزار متنی اسلامی و سبک زندگی اسلامیِ درونی شده توسط اکثریت جامعه، شکل بگیرد، آن وقت اگر رییس‌جمهورِ لاییک هم سر کار بیاید چندان نگران بنای نظام اسلامی نخواهیم بود. نگرانی امروز برای این است که نظام اسلامی ما هنوز در بعد نرم‌افزاری زندگی و بحث سبک زندگی و سلوک شخصی مردم ورود چندان موفقی پس از 34 سال نداشته است. بنابراین گزینه‌ی اصلح آن کسی است که خود را متعلق به فضای تمدن نوین اسلامی بداند و مرام سیاسی خود را مستقل و بدون مرعوب شدن از فضای نسبتا غالب غربی- اومانیستی-حقوق‌بشری، تعریف کند. صرف این که فردی پرکار و تلاش باشد و امور اجرایی کشور را با توان بالا پیش ببرد یک امتیاز بزرگ است. این امر را اصلا دست کم نمی‌گیریم. همین که فردی متدین و برآمده از نهاد انقلاب بتواند مشکل‌های سخت‌افزاری و اداری و اجرایی کشور را رفع کند که کم چیزی نیست. با همین حداقل هم می‌توان کلی چیز از کارآمدی نظام اسلامی اثبات کرد و مردم را بیش‌تر با نظام همراه کرد و دل‌سردی‌ها را کم کرد. اما عیب این حالت این است که ممکن است راه اصیل انقلاب در کشاکش ظاهر مدیریت سخت‌افزاری این رییس‌جمهور گم شود و وسیله‌ی پیشرفت مادی، هدف بلند آرمان جامعه و امت را از یادها ببرد. زیرا پیشرفت و فناوری و ظاهر نوین تمدن خاک دامن‌گیری دارد و ممکن است مرکوب، راکب را خواب کند. بنابراین گزینه‌ی اصلح آن کسی است که راه ظاهری‌ای را که در پیش می‌گیرد نیز غیظ تمدن کفر را درآورد و ائمه‌ی کفر بر روی زمین حتی از مصادیق ظاهری پیشرفت این امت هم خشمگین بشوند. لِیغیظَ بهِمُ الکُفّار... همین است دیگر. با این‌که برای برخی از جنبه‌های مدیریتی و شخصی و شخصیتی برخی از اصلاح‌طلب‌ها و رتبه‌ی دانشیِ بالای برخی‌شان احترام قائلم و معتقدم که در هر کابینه‌ای باید از توان علمی این عزیران به نحو شایسته بهره گرفته شود، اما سپردن سکان مدیریت کشور را به یک اصلاح‌طلب خوش نمی‌دارم. در ضمن انحصار کابینه و مشاوران و معاونان رییس‌جمهور را در دو یا سه حلقه‌ی خاص دانشگاهی و رفاقتی و گروهی هم جالب نمی‌بینم. عرصه‌ی پیشبرد مملکت را باید با حداکثر توان علمی و مدیریتی دید. حلقه‌های بسته ممکن است فساد آور و ناراضی‌پرور باشد. آری... دولت شرکت سهامی نیست. باید مقام‌های کلیدی و حساس و تعیین‌کننده‌ی کابینه با دقت‌های اخلاقی و گفتمانی گزینش شوند اما ساختارهای دیگر کشتی مدیریتی جامعه می‌تواند پذیرای آدم‌های مهم و کاربلد باشد.  


۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۹ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی