وارثان زمین

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

نامه...

نامه‌ای به نام طلاب قم علیه آقای مصباح منشر شده است. آن را این‌جا بخوانید. باید راجع به این جریان گفتگو کنیم. نزدیک است کپ کنم. روزهای عجیبی است.

پس‌نوشت: نامه از سایت‌ جوان آنلاین حذف شد. نامه اهانت به آقای مصباح بود. امیدوارم این یک خطا از جانب افراد خودسر سایت بوده باشد و به جریان رسانه‌ای سپاه ربطی نداشته باشد. شنیدم که لنکرانی رد صلاحیت می‌شود. اوضاع پیچیده شده است. این پیچیدگی برای من بی‌سابقه است. تا روز اعلام صلاحیت‌ها باید صبر کرد. اخلاق و تقوا و سعه‌ی صدر و بصیرت به همه توصیه می‌شود. به ویژه اصحاب رسانه. این را هم ببینید.

۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۲۰ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی

حیف می‌شود تسلیم شویم


 چه ولایی باشی چه نباشی؛ چه بچه‌مذهبی باشی چه نباشی؛ اگر فقط لوطی‌مسلک و جوان‌مرد باشی، می‌فهمی که باید در برابر بچه‌ی شر، شر بود. آمریکا و رفقایش شر و قلدر هستند و احمدی‌نژاد سابق دوست‌داشتنی همانی بود که شر بود در برابر شرهای عالم. وقتی حزب‌ا... لبنان را می‌بینم که روی صهیونیست‌ها را کم کرد و ذلیل‌شان کرد احساس شعف می‌کنم. من هیچ وقت زمانی که خاتمی رییس‌جمهور بود و در زمان احمدی‌نژاد دگردیس‌شده چنین حسی نداشتم. اما زمان احمدی‌نژاد سابق از او خوشم آمد. هیچ ایرانی باغیرتی را حتی اگر با دین و مذهب و ولایت هم زلف گره نزده باشد ، نمی‌یابی که از عزت‌مندی و مهیب بودن ایران خوشش نیاید. ممکن است از برخی تبعات درافتادن با غول‌ها رنجیده باشد اما ته‌دل‌اش غرور و فخر رسوب می‌کند. هرچند بسیاری از تبعات درافتادن با غول‌ها به غول‌ها ربطی ندارد و فقط به مدیر نبودن خودمان و هم‌دلی نکردن مسئولان‌مان برمی‌گردد. اما با محمد خاتمی من چنین احساسی ندارم. در ناصیه‌ی سیاسی خاتمی شکستن شاخ زورگویان دنیا و گرفتن حق مظلوم از ظالم نبود. شعارهای او شیک اما با مرام جوان‌مردان عالم در تضاد بود. جان‌مایه‌ی کلام این است که اگر به قلدر رو بدهی اگر خبیث باشد گستاخ‌تر می‌شود و قصد ناموس‌ات می‌کند و اگر آن‌چنان خبیث نباشد فقط در حد خودش گستاخ می‌ماند. این وسط این تو هستی که باختی. مگر بوش پسر، آخرهای دوره‌ی خاتمی که اهل حال‌دادن سیاسی و سستی ژئوپلیتیک بود به ایران نگفت محور شرارت. اگر قرار بود به ما  انگ شرارت بزنند پس بهتر بود کمی شرارت می‌کردیم! پرسش من این است که کدام فکر سیاسی-دینی می‌تواند احمدی‌روشن تربیت کند؟ تفکر ناب ولایی یا تفکر واداده‌ی خاتمی؟ نه حتی تفکر ولایی بلکه تفکر ملی با رویکرد ساختن ایران قدرتمند هم با رویکرد خاتمی در تضاد می‌افتد. باری مشکل‌های تفکر خاتمی فقط همین نیست. من قبول دارم که خاتمی سیاست‌پیشه‌ای نجیب و متدین است. کما این‌که رهبر انقلاب در سال 84 فرمود:"  این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیه‌ى نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است." اما  همه‌چیز در این مورد خلاصه نمی‌شود. نوع تفکر فرهنگی ایشان بسیار خطرناک است. لیبرالیسم و حرکت به سمت غرب فرهنگی با روپوش ظاهری اسلام سکولار در تضاد با اندیشه‌ی امام خمینی است. در این مقال عرصه برای شاهد آوردن نیست. هر کسی می‌تواند به کتاب‌های کارشده در این زمینه رجوع کند. البته نجابتی که ذکر شد شاید در سال 88 می‌توانست نمود بهتری پیدا کند. بزرگِ جریان اصلاحات بد نبود که یک بار به نمایندگی از اصلاحات از ادعای شرم‌آور تقلب بزرگ عذرخواهی می‌کرد که نکرد. بد نبود در روز قدس حرمت‌شکنی دردآور و در روز عاشورا هتک حرمت‌ها را محکوم می‌کرد که نکرد. حداقل می‌گفت که هر کس روزه بخورد و در عاشورا سوت بزند و هر کس با بهایی‌هاست از ما نیست. این کارنامه‌ی هشتاد و هشتی، کمی به نجابت معروف خاتمی لطمه زده است. چون نجابت همیشه حرف زشت نزدن نیست بلکه گاهی حرف خوب زدن است. خوب است خاتمی و هم‌فکرهایش بدانند که ستون خیمه‌ی نظام ایران اسلامی، ولایت فقیهِ متصل به ولایت معصوم(علیه السلام) و آن‌هم متصل به ولایت خداوند متعال است. نه شوخی داریم بر سر این گزاره و نه مداهنه می‌کنیم و نه با کسی رودربایستی داریم. هر کس می‌خواهد این طور شود که خودش کسی باشد و ولایت  هم کسی بهتر است شمشیر دولت‌افروزی را غلاف کند که سرنوشت‌اش نامعلوم خواهد شد. تاکید کنم که منظور از ولایت فقیه، شخص رهبری نیست بلکه صد برابرمهم‌تر از شخص رهبری که آن‌هم در جای خود جای بحث دارد، جایگاه حقوقی ولایت فقاهت و عدالت است که به جهت شمول همانند ولایت رسول‌ا... (صلی‌ا... علیه و آله)و امامان معصوم(علیهم السلام) می‌باشد. در زمان غیبت هم که مانند غیاب آب است، مومن باید با تیمم طهارت کند. آب ولی منصوص و معصوم نیست پس باید به دستور همان معصوم(علیه السلام) به خاک ولی فقیه عادل رجوع کنیم. رییس‌جمهور اگر مسئله‌ی ولایت را در درون خود حل نکند مشکل خواهیم داشت. امروز در گذر از گردنه‌ی تاریخی باید کسی رییس‌جمهور شود که قافله‌سالار اصلی یعنی پیامبر گرامی و ائمه(علیهم السلام) را باور داشته باشد و دست در دست مسلم‌ابن‌عقیل روزگار یعنی ولی فقیه بگذارد تا اندیشه‌ی مهدوی و حسینی پیر چماران خدای‌نخواسته افول نکند. در روزگار گذشته با دست خالی پایدار و مقاوم بودیم. امروز که غول بزرگ رو به ضعف و ما راهیان راه حق رو به شدت هستیم واقعا فاجعه‌گون است اگر حرف از تسلیم بزنیم.


۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۱۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سجاد نوروزی

آفت حباب شخص‌گرایی


 چه هشت سال بعد نظام ما پارلمانی بشود چه نشود؛ دولت پیش‌رو باید به سمت تصمیم‌گیری گروهی و تشکلی و حزبی پیش برود. رفتن به سمت ساختار تشکلی و حزبی دولت و رییس‌جمهوری می‌تواند بسیاری از آفت‌های ساختار شخص‌محور ریاست جمهوری را از بین ببرد. یک طرح این است که شخصی رییس‌جمهور شود و یک فرد بسیار مهم را به عنوان معاون اول(بخوانید نخست‌وزیر) برگزیند. رییس جمهور، امور بین‌المللی و کلان دولت را بر عهده بگیرد و معاون اول امور اجرایی را بر دوش بکشد. البته این حالت هم چندان بی‌آفت نیست. طرح دیگر این که برای هر نامزد ریاست جمهوری یک تشکل جدی با پایگاه مردمی مشخص و بودجه‌های شفاف وارد عرصه شود و بگوید که بدنه‌ی اصلی دولت پیش‌رو از ما خواهد بود و اشتباه‌های این شخص بر عهده‌ی همه‌ی ماست. این طرح هم بی‌عیب نیست و آفت‌های حزب‌گرایی را در پی دارد. یک طرح آن است که دولت ائتلافی شکل بگیرد و از همه‌ی سلیقه‌ها در آن حضور داشته باشند تا اگر اشتباهی صورت گرفت تفکر خاصی مورد هجوم قرار نگیرد. این طرح‌ها مطرح هستند اما نکته‌ای که مورد نظر نگارنده است آن است که هر دولتی با هر تفکری و با هر ساختاری در مرداد 92 امور مملکت را به دست بگیرد، بیاییم و از رییس‌جمهمورش بت نسازیم و هاله‌ی تقدس و خط قرمز نقد نکردن دورش نپیچیم. این فضای ضد نقد که دور برخی ایجاد شد به ضرر خود آن شخص و به ضرر مردم شد. شخص مهمی در جایگاه ریاست جمهوری اگر نقد نشود دچار حباب خودبینی خواهد شد و نفس اماره برای او بسیار خطرآفرین جلوه خواهد کرد. روزی که در مورد شخصی گفتند او معجزه‌ی هزاره‌ی سوم است و جریان سیاسی خاصی هم این فکر را تا حدودی حمایت می‌کرد، کسی فکر نمی‌کرد که این معجزه به جادوی خودبزرگ‌بینی و خودمحبوب‌پنداری و خودمدیرجهانی‌پنداری آلوده شود و برای نظام مشکل‌آفرین شود. طرفه آن است که هیچ کس در جریان سیاسی مذکور غیر از معدود بزرگانی که در آن هستند حاضر به اظهار اشتباه نیستند. در دولت پیش‌رو هم اگر شخص را محور قرار دهیم و از او به عنوان منجی یاد کنیم باز هم کار خراب خواهد شد. زیباتر آن است که ما بدانیم و در همه جا شعار دهیم که مردم! بدون حضور همه‌ یا بخش قابل اتکایی از نخبگان و افراد لایق‌ و مردم، کار در مملکت پیش نمی‌رود و نباید به فرد فکر کرد. گزاره‌ی اصلی نوشته‌ی من این است که اگر ما مردم و رسانه‌ها و سیاست‌پیشگان درست عمل کنیم و در حباب هیچ رییس‌جمهوری باد غرور و اعجاز الهی و... فوت نکنیم، حتی اگر آن رییس‌جمهور به لحاظ ویژگی‌های درونی هم مشکل داشته باشد باز هم آسیب‌ها به حداقل می‌رسد. درست است که نوک پیکان این نقد به گفتمان اصول‌گرایی برمی‌گردد اما گفتمان اصلاحات هم در ضعف‌های دولت نهم و دهم بی‌تاثیر نبود. اصلاحاتی‌ها در دوره‌ی دولت اصولگرایی جز سیاه‌نمایی و نقد تخریبی چه کار مفیدی انجام دادند؟ تا وقتی این اخلاق را کنار نگذاریم اوضاع به همین شکل خواهد ماند. این به مفهوم دولت وحدت ملی و ائتلافی نیست. بلکه کمک به دولت منتخب یعنی فهم درست از ملی‌گرایی و حب وطن. هر دولتی سرکار بیاید همه باید بسیج شوند و کمک کنند. اتفاقا یکی از توجیه‌های گروه سیاسی حامی معجزه‌ی هزاره‌ی سوم برای حمایت از آن گونه تعبیرها این بود که رییس دولت نهم شدیدا مورد هجوم بدترین نقدهای بی‌رحمانه و ناجوان‌مردانه است و اگر ما از او حمایت نکنیم بسیار بی‌انصافی است. به هر حال امیدواریم که به سمت دولت دور از شخص‌محوری و مردم دور از شخص‌پرستی و سیاست‌پیشگانی دور از حب و بغض افراطی پیش برویم. همان سلوکی که رهبر انقلاب با دولت‌ها دارد. حمایت علنی و نقد تا جای ممکن مخفی.  


۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۰۰ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد نوروزی