شبِ تاسوعای 94 بود. من در مراسم عزاداری بیت رهبری شرکت کرده بودم. همه بودند. همه میدیدند. همه اطلاع پیدا کردند. کسی از ما عهد امانتداریِ مجلس نگرفته بود. با این حال برخی اتفاقها را که حدس میزنم قضییهیی پشتاش باشد نقل نمیکنم. یک اتفاق مهم را نقل میکنم. آقای پناهیان منبرِ پیچیده، جذاب و مهمی داشت. از نفوذ سخن گفت. منبر خوبی بود. پرکشش و جذاب. به روضه رسید که قضییهی دست دادن را مطرح کرد. فضای روضه بسیار هیجانی و شعارآلود شد. دقیقههایی بعد، سخنرانی تمام شد و منبری پایین آمد. در این اثنا، برخی از حضار به صورت خودجوش شعارِ عجیب و بیسابقهیی را سر دادند. شعار این بود: «ما همه عبّاسِ توایم، خامنهای». من در حیرت بودم. یعنی چه؟ اصلاً مبنای این شعارِ سبُک، بیاساس و غلوّآمیز چیست؟ من از خود میپرسم که آیا این یک حرکت خودجوش بود. برای من سوال شده که چهطور وقتی شعار «کُلّنا عبّاسکِ یا زینب» مطرح بود؛ برخی از صاحبان تریبون فریاد زدند که ما کجا و عباس کجا؟ ما چه طور میتوانیم مثل عبّاس برای حضرت زینب باشیم؟ حالا آنها کجا هستند؟ وقتی میگوییم که ما همه عباسِ تو هستیم یعنی چه از ذهن ما میگذرد؟ این جمله، غلوّ است. رهبر انقلاب بارها نسبت به غلوّ دربارهی خودشان تذکر دادهاند اما ظاهراً گوش شنوایی نیست. شاید هم جریانی وجود دارد که نمیخواهد غلوّ دربارهی رهبری از بین برود. دههی هفتاد به رهبر انقلاب میگفتند علی. که رهبر انقلاب گفتند من کجا و خاک پای قنبرِ علی کجا؟ ارتشیها میگفتند که جانم فدای رهبر. پس از تذکر رهبر انقلاب تبدیل شد به پاینده باد رهبر. حالا این شعارِ جدید که ما همه عباسِ توایم... از آن حرفهاست که آدم موقع شنیدناش خشمگین میشود. که با همه چیز بازی و با این موضوع هم بازی؟ چرا همه چیز را لوث میکنید؟ شاید حضرت آقا دوباره به میدان بیایند و تذکر بدهند شاید هم دیگر تذکر ندهند. به هر حال روش رهبر این است که میبینیم. بحث من روش مردم است. بهتر است مردم کورکورانه پیروی نکنند از هر خَری که در جمعیت صدایش را روی سرش میبرد و شعار میدهد. آن همه آدم عزادار در حسینیه که نفوذی نبودند. چرا موقع شعار دادن و تکرار کردن شعار، فکر نمیکنند؟