پیش از هر چیز بگویم که مقصود من از نقد ماه عسل به هیچ وجه نقد شخص علیخانی نیست و من اصلاً از این کارهای رذیلانهیی که دربارهی مسایل شخصی علیخانی به راه افتاده است خوشم نمیآید و این رفتارها را زشت میانگارم. در ضمن شخص علیخانی را محترم میدانم.
و اما بعد. در برنامهی جمعهی ماه عسل، جانباز سرزنده و باحالی که دعوت شده بود از فرصت استفاده کرد و به علیخانی گفت که تو چرا از خودت دربارهی شایعهی دستمزدت چیزی نمیگویی. علیخانی هم پس از کمی گفتگو چیزهایی از سر سوز و درد دل گفت که واقعاً "شقشقه هدرت" بود. علیخانی پاسخ شایعهی دستمزد را داد و دربارهی ماه عسل هم چیزهایی گفت که من روی آنها صحبتی ندارم. در میانهی درد دل علیخانی، جانباز بزرگوار گفت که مردم پیغام برنامهی مشاغل خاص ماه عسل را گرفتهاند. یعنی که مثلا یک شغل سخت در مقابل یک شغل آسان قرار داده شده و مردم خودشان پیام این تقابل را گرفتهاند. تعبیر این جانباز این بود که یک نفر پول مفت درمیآورد و یک نفر زیر زمین، جان میفرساید. علیخانی هم چیزی نگفت. این جمله در منطق ماه عسل که علیخانی بر این منطق اصرار دارد؛ حرف باطلی است که باید پاسخ داده میشد. باز هم میگویم که این نوشته، دادگاه علیخانی نیست و قصد محاکمه ندارم. شاید بهتر بود که این نقد را در ماههای بعد مینوشتم اما احساس کردم تا تنور داغ است یک بحثی ایجاد کنم. بحث این است. علیخانی همیشه میگوید که نباید مهمانها را قضاوت کنیم. این تئوری در بلند مدت باعث شده بود که این شعار، برند برنامهی ماه عسل بشود. یعنی برنامه بر اساس گفتگوی دیالکتیکی مجری با مهمان پیش برود بدون اینکه مجری و سوالاتاش تحت تأثیر نورانیت یا ظلمانیت مهمان قرار بگیرد. در برنامهی ماه عسل میشد از صدام هم دعوت کرد تا یک گفتوگوی ماجرامحور یا شخصیتمحور شکل بگیرد. اینها را میگویم تا فضای ماه عسل به دست بیاید. طراح و نویسندهی ماه عسل اصرار دارد که بدی و خوبی شخصیت مهمانها را قضاوت نکنیم. منِ مخاطب برنامه هم واقعاً چنین میکنم و از برنامه لذت میبرم. خیلی هم چیز یاد میگیرم. اما در جامعه چه خبر است؟ مردم چهطور تربیت شدهاند؟ آیا مردم برای شنیدن یک دیالوگ خاص و هدفدار بین مجری و یک مهمان تربیت شدهاند؟ شاید علیخانی بعد از ده سال (شاید بیشتر) ماه عسل گمان میکرد که مردم برای گوش کردن به یک گفتوگوی خاص به اندازهی کافی تربیت شدهاند. این چنین بود که الهام عرب به برنامه دعوت میشود. الهام عرب خودش را و حرفهای (به زعم نگارنده) پرتوپلایش را تحویل مخاطب میدهد و علیخانی میگوید که اصلا نباید قضاوت کرد. همه عزیز هستند و نوش جان همهشان. پول مفت را درمیآورند و علیخانی میگوید نوش جانشان. نباید قضاوت کرد. من این عدم قضاوت علیخانی را ارزشگذاری نمیکنم. من از یک تناقض حرف میزنم. اگر بنای علیخانی این است که احترام مهمان برنامهاش حفظ شود باید در روز جمعه (شانزدهم رمضان) و هنگام درد دل کردن با مردم، پاسخ جانباز عزیزمان را میداد که ایشان گفت فلانی پول مفت درمیآورد. البته قصهی الهام عرب به مسئلهی مدل بودن آن خانم هم برمیگشت که به نظرم خارج از بحث است. شبکههای اجتماعی امروزه بلای جان شدند و آبروی افراد در خطر است. اگر شبکههای اجتماعی-موبایلی نبود اصلاً قصهی مدل بودن خانم عرب معلوم نمیشد. هر چند که با منطق ماه عسل آن مسئله را هم نباید قضاوت کرد. علیخانی از مردم عذرخواهی کرد. چرا؟ به چه علت؟ طبق منطق برنامهی ماه عسل هیچ خطایی از او سر نزده بود. پس عذرخواهی چیست؟ چرا علیخانی زیر بار این عذرخواهی رفت؟ علیخانی یک بار معتادِ شیشه را دعوت کرده بود که فقط شش ماه بود پاک شده بود و باز هم احتمال برگشت دارد. چرا کسی فریاد سر نمیدهد برای دعوت از این معتادِ پاکشده؟ طبق منطق ماه عسل دعوت از الهام عرب یا هر کسی مشابه او هیچ اشکالی ندارد کما اینکه در روز اجرای برنامه علیخانی از دعوت آن خانم و آن آقای ساقدوش و ... خوشحال بود. فقط یک راه باقی میماند تا یک بام و دو هوای برنامهی بابرکت و دوستداشتنیِ ماه عسل تمام شود. آن یک راه این است که علیخانی دست از منطق قضاوت نکردن دست بردارد. اگر چنین نکند فردا و پسفردا دوباره مهمانی خاص به برنامه دعوت میشود که توجیه لازم بودن دعوتاش برای مخاطب وایبرزده و تلگرامزده و دهنبین سخت میشود. دوباره همین آش و همین کاسه. مگر اینکه علیخانی دچار خودسانسوری بشود. خودسانسوری ماه عسل یعنی چیزی بدتر از تعطیلی ماه عسل. با منطق فعلی برنامه خیلی جذاب است. هیچ کس قضاوت نشود. اما کار سختتر این است که همه قضاوت بشوند. یک پیشفرض هم در ذهنها هست که کار را مشکل میکند. خیلیها پیشفرضشان این است که هر کسی در تلویزیون ظاهر میشود یعنی دارد ترویج میشود. حرف غلطی نیست اما حرف ترسناکی برای برنامهسازهاست. به هر حال برخی اوقات لازم است انسانهایی فراتر و بیرون از منظومهی آرمانهای انقلابی بر صحنه حاضر شوند. به شرطی که همه قضاوت بشوند.
اگر فضای تلویزیون آزاد باشد خیلی از این مشکلها از بین میرود. ریشهی همهی این بحثها باز نبودن فضای تلویزیون به روی مردم عادی است. وقتی تلویزیون فقط شب 22 بهمن مردم بیحجاب را نشان میدهد و حضور مردم این چنینی را درست و آنطور که باید به رسمیت نمیشناسد؛ همین اتفاقها میافتد. ما هنوز به حضور مردم در تلویزیون عادت نکردهایم. اگر مردم، مردم را در تلویزیون نقد کنند، این دعواها به وایبر و.. کشیده نمیشود. خیلی از حرفهای بیاساس هم رنگ میبازد.
بروزم