روش دوستان را در برخورد با دولت و شخص آقای روحانی نمیپسندم. کافی است یک سر به افسران بزنید تا موجهای تنیده به همِ فحشها و ناسزاها را به آقای روحانی و هاشمی و فرزندان هاشمی و با کمی لطافت به سید حسن خمینی ببنید. به طور نمونه، آقای روحانی گفته است که ما میخواهیم تحریمها را برداریم تا مشکلات مختلفمان از جمله مشکل آب کشورمان حل شود. خود من هم معتقدم این لحن دچار اظهار ضعف است. و نباید به کار میرفت. چینش واژهها و انتخاب لحن سخنرانی رییسجمهور مهم است و از روحانی انتظار نداشتم که باز هم بر روند اشتباهات اخیر خود اصرار بورزد. اما برخی دوستان از این گوشه وارد گود میشوند و تا ته قصهی کربلا میروند. با این قسمت هم مشکلی ندارم. یعنی با این وجه که بگوییم اگر دشمن آب را بر ما ببندد ما ایستادگی میکنیم. اما مشکل اینجاست که ما حرف روحانی را در فضای فکری و گفتمانی خود و طرفداران رییسجمهور، نمیشنویم و برداشت نمیکنیم. ما تقوای شنیدن و گوشدادنمان کم شده و حوصلهی بحث استدلالی را نداریم. فقط میخواهیم خودمان را اثبات کنیم. از خودمان بگوییم و هوادار خودمان باشیم. روحانی برآمده از رأی کسانی است که به خاطر شرایط سخت معیشتی و اقتصادی به ستوه آمده بودند. به مردم گفته شده بود که اینها به علت وجود تحریم است. خوب این مردم هم حالا همه چیز را از چشم تحریم مینگرند. الآن هم روحانی که سختی کار مملکت را روی دوش خود حس میکند دارد در همان فضای فکری هواداراناش ( که نادرست است )، سخن میگوید. علت اینکه روحانی از آب حرف زده است؛ عطش و عباس و کربلا و شبیهسازی آن نبوده است ( این قدر بیانصاف نباشیم ). روحانی به هر حال مخاطبان مختلفی دارد. یک وجه بحث گره خوردن آب به تحریم، مسایل جغرافیای سیاسی است. مسئلههای زیستمحیطی و بحثهای علمی و آکادمیک است. روحانی هم به اظهار آکادمیک بودن سخنان و برنامههای دولت متبوعاش خیلی مباهات میکند. خوب ما منتقدان آقای رییسجمهور باید این ذائقهی آکادمیک ایشان را دریافته و بر اساس همان منهاج با بحثهایش مواجه شویم. مثلا باید متخصصهای جغرافی و جفرافیای سیاسی و مسایل راهبردی توضیح بدهند که آیا بحران احتمالی آب و خشکسالی در آینده به تحریم وابستگی جدییی دارد یا نه. همین و بس. نیازی به خرج کردن از کربلا نیست. رهبر انقلاب میگوید اقتصاد مقاومتی. یعنی بیاییم و مبانی جدیدی برای اقتصادمان، که شامل همهی این بحثها هست، درست کنیم و دانشگاهی بحث کنیم. مگر رهبر انقلاب بلد نیست فوری هر مسئلهیی را عاشورایی کند و احساسهای عمومی را تحریک کند؟ ایشان بلد هستند فوری آب را به کربلا وصل کنند اما در مقیاس بالاتر این وصل کردن به ضرر جریان منتقد دولت روحانی است. وقتی روحانی از یک در وارد میشود ما نباید از یک در دیگر وارد شویم. حرف دانشگاهی و آکادمیک را وقتی میشود آکادمیک جواب داد؛ نباید از در دیگری وارد شد. البته ممکن است شرایط ما در آیندهی نزدیک یا دور، مشابه شعب ابیطالب، بدر، خیبر، صفین، صلح حدیبیه، صلح امام مجتبی یا در نهایت ایستادگی عاشورایی شود. خوب معلوم است که باید در هنگام درست به شکل درست عمل کرد. یادآوری و تذکر منطق حسینی هم اشکالی ندارد. اما مطلب را نباید به پایینترین سطوح بحثهای سیاسی کشاند. طرف مقابل وقتی میبیند که ما منتقدان دولت دم از کربلا و ایستادگی و ... میزنیم، فوری قضییهی فساد مالی و... را در جریان دولت نهم و دهم و در بدنهی نهادهای گوناگون حاکمیتی جمهوری اسلامی مطرح میکند. مثلا میگوید تو اگر خیلی مردی برو جلوی فساد را بگیر و واقعا سر این مسایل فریاد بزن و زندان برو و دست از آبرو و خوشی و خوشگذرانی بردار. راست هم میگوید. ما حاضر هستیم این کارها را بکنیم؟ ظرفیتهای موجود اجازه میدهد؟ مثلا چرا هنوز شفافیت در خیلی مسایل وجود ندارد؟ آیا ما منتقدان دولت روحانی ضد کدر بودن خیلی از جاهای نظام فریاد میزنیم؟ فتــأمَّل! حالا که مشتها زیاد پر نیست نباید با هوادران دولت بحثهای جدلی راه بیندازیم که حالا کی از همه حسینیتر است. کی از همه بصیرتر است و... . وجود این جدلها به آقای روحانی مجال میدهد که بر منهاج غلط گره زدن مسایل داخلی و مردمی کشور به تحریمها ادامه بدهد و بازی موش و گربه ادامه پیدا کند. خلاصه این که معلوم نیست مذاکرات به کجا و به چه زمانی برسدو پس باید شیوه ی برخورد با دولتی که پنجاه درصد به دور دوم (چهار سال دوم) میرسد؛ را بر اساس همدلی و رفق بنا کنیم.