آمریکا کیست؟ آمریکا چیست و چگونه ساخته شده است؟ آمریکا کجاست و ما را به کجا میبرد؟ آمریکا چگونه است و ما را چهگونه میپسندد؟آری. بهراستی آمریکا کیست و چیست؟ آمریکا یعنی دود سیگار را با تبختر خاصی بیرون بدهی و خیال کنی که وقتی دود سیگار را فرو میبری فهم تازهیی از جهان پیدا میکنی؛ در حالی که اجداد ما چپق را اینگونه نمیکشیدند. آمریکا نوجوان یازدهسالهیی است که با فراغ بال در پیادهرو خیره در چشم رهگذر روبرو سیگار میگیراند و و با غلظت سرخوشانهیی میمکد و دود بیرون میدهد. آمریکا حس پاگندهبودن هنگام پوشیدن "بوت" پپسی و تیمبرلند است حال آنکه پای بشر عادی کوچکتر از آن حرفهاست. آمریکا حس کثیف اما لذتآلود له کردن قوطی فلزی نوشیدنی است. این له کردن یعنی جهان زیر پای من تا ببینیم بعدا چه پیش میآید. آمریکا همان یگانگی فرد با خودروی شخصیاش است هنگامی که داخل خودرو را محیط خلوت خود از جهان و مردم میپندارد. این پندار باطل تهاش میشود هیجان کاذبی که رانندهی مست فردانیت وادار به حرکت با سرعت دیوانهوار در خیابان میشود؛ درحالی که شاید کودکی در پیش رو باشد. آمریکا یعنی اینکه حوصلهی گلزار شهدا رفتن نداشته باشی و اساسا اگر هم به آنجا بروی به پاس زحمات آنها یک دقیقه سکوت کنی و برگردی. آمریکا یعنی حوصلهی گورستان نداشته باشی و در کل یاد مرگ را نسبت به احوال زندگی و عیشونوش مدرن، مضرّ بدانی. آمریکا یعنی با خودروی شخصی مگان در گلزار شهدا حرکت کنی و درحالی که خودت راننده هستی از پشت فرمان به پیادهها شکلات خیراتی تعارف کنی. وا اسفا... . آمریکا یعنی برداشت خود را از آیهی فلان بگویید. فاجعه این است که این را از رادیو جوان بشنوی در حالی که مجری تلاش میکند خود را خیرخواه وروشنفکر بنمایاند. آمریکا یعنی لذت نقد را بچسب و لذات آخرت را بیخیال شو. آمریکا همان وسواس خناس است. همان شیطان است. همان نفس امّاره است. آمریکا یعنی دیگر رویات نشود پس از سیوپنج سال فریاد بزنی مرگ بر آمریکا. چه اینکه پیشترها کسی نمیپرسید که منظور از آمریکا در عبارت مرگ بر آمریکا چه کسی است. همه میدانستند منظور کیست. این شبهات دور و برِ شعار پرمغز مرگ بر آمریکا به خاطر گرفتار شدن ما در باطن آمریکایی زندگی است. چین و کره و روسیه و بلغارستان و اوکراین و کنیا و ونزوئلا و ایران هم ندارد. سیل آمریکایی شدن همه جا میآید و همه را یکدست میکند. آمریکا یعنی نچنچ کردن پیران جامعه وقتی با تکان دادن سر میگویند آخرالزمان شده است دیگر. آمریکا یعنی برهنگی. یعنی خانهسازی به شیوهیی که عریانی و جلوهگری برای اغیار بیش از پوشش و عفاف کارایی دارد. آمریکا رهزن قلدر روش مسلمانی است. بت بزرگ روزگار جاهلیت 2014، همان آمریکاست. آمریکا یعنی حالم از فلان غذا به هم میخورد در حالی که این غذا با مهر مادری طبخ شده است. آمریکا یعنی وقتی ورودیهای جدید رشتهی دانشگاهیتان وارد دانشگاه میشود چشم بچرانی تا چهار تا "داف" ببینی و اگر نبینی بگویی که اینها که تصادفی هستند. آمریکا همان داف است. آمریکا یعنی ندانی که چهطور میشود در مترو یا هواپیما یا سفینهی فضایی شاتل به یاد خدا بود. آمریکا در فیلم هالیوود تبلور دارد. آمریکا یعنی محور هستی انسان است. البته انسان یعنی نفس آلوده به لجن بدبو. وگرنه از منظر دولت آمریکا یک آمریکای انسانی( یا به تعبیری یک انسان آمریکایی ) به صدها هزار مسلمان شرقی میارزد. آمریکا همان سیگار است. چه اینکه سیگار تجارت پیچیدهیی است و اساس آن اغوای مردم است. آمریکا یعنی همهی مردم جهان با هر نژادی سیگار بکشند. آمریکا یعنی چراندن سگ در پیادهرو خیابان ولیعصر(عجل الله فرجه) و تو به جای پناه بردن به خدا از این قضییه استقبال هم بکنی. تا آمریکای سیاسی و واقعی دنیای امروز همان آمریکای یادشده است پس حیثیت پادآمریکایی جمهوری اسلامی هم باقی است و شعار مرگ بر آمریکا هم باقی است. بیشک تمدن نوین اسلامی نیاز به رویش فرهنگ اصیل اسلامی وغیرآمریکایی دارد. این همه از سلبیها گفتم. قطعا باید به ایجابیها هم پرداخت. شاید بشود. آمریکا با یاران خود انصافا پایکار باطل خود ایستاد. ما هم پایکار حق خود بایستیم و ریسمان را رها نکنیم.
سلام
متنت احساسی است. گول زنک است. تا آمریکا را ندیده باشی از روی بیوتن و هارواردمکدونالد که نمی توانی بگویی این هست یا آن نیست. می توانی حدس بزنی ولی این حدس حتی برای خود آدم هم نمی تواند خیلی معتبر باشد چه برسد باینکه بخواهد چنگ باقی را به ریسمان بیاویزد یا سفت تر کند. باز بیوتن به واقع نزدیکتر است. از آن نزدیکتر مصاحبه ای است که امیرخانی پس از آن با شهروند امروز کرده.
به عقیده ی من با فهم ناقص و اطلاعات مفلوکی که دارم اتفاقا در آن جا هم آدم حسابی پیدا می شود. همه ی نظم و قانونش هم غلط نیست. اینطور نیست که ما هرچیز زشتی را به آن منتسب کنیم. ابدا اینطور نیست. و تازه اگر فرض کنیم که اینطور باشد پس چگونه است که برخی بزرگان ما به تحصیل و زندگی در یک جامعه ی مدرن در یک مقطع زمانی و دمخوری با تازه واردها و چه و چه افتخار میکنند و خودشان که ولکن نیستند بالیدگانشان را هم به تجربه ی آفاق و انفس جدید ترغیب می کنند؟
سؤال مهمی است؟ جوابش دقیقا در تضاد با حرفهای پنجاه-پنجاه شماست. اینطور نیست؟