در این روزها که "قهرمانانه" ، سختترین گزینه برای چسبیدن به واژهی نرمش است و برخی خواسته یا ناخواسته نام پدیدهای معقول را بد تفسیر میکنند و برخی برای وصال نامیمون کفر و اسلام هول میشوند؛ بهترین گزینه برای تحلیل شرایط، صبر و تفسیر کردن واقعهها بر اساس عقل و تدبیر و چارچوب مورد باور دولت جناب روحانی است. یعنی باید با منطق مورد اشارهی دولت یازدهم رفتار سیاسی و دیپلماتیک ایشان را مورد قضاوت قرار دهیم. در ضمن به رمزگونههای سخنان رهبر انقلاب در هفتههای اخیر هم باید دقت کرد. در ضمن باید مراقب واکنشهای صرفا خشن و عصبیمزاج عدهای باشیم که حتی رهبر نیز در جایی به کنایه از رفتار شدید! دانشجویان علیه دولتمردان ابراز نارضایتی کردند. موضوع به طور خلاصه و ساده این است که از نظر من جبههی کفر و شیطان اهل منطق نیست. از ما مسلمانان بدش میآید و متنفر است. برای جبههی کفر کسی که نظام اسلامی را باور داشته باشد و برای حفظ و ارتقای آن تلاش کند منفور است چه حسین شریعتمداری و سردار نقدی باشد چه دکتر ظریف و دکتر عارف. جرم ما به زعم دنیای کفر، یک کلمه است و آن اسلام و اصرار داشتن بر بقای بر اسلام است. باقی قضایا سرگرمی و پیام بازرگانی ماجراست. دکتر محمدجواد ظریف را به زور که نمیشود شبیه سعید جلیلی کرد. بگذاریم این دولتمردان کاربلدی خود را نشان بدهند و انصافا هم کاربلد هستند. نکته این است که این عزیران باید علاوه بر بلد بودن فن و راهبردهای کارشان، دشمن و عمق خباثت و فرصتطلبی و شیطانصفت بودن او را هم همواره به یاد داشته باشند. من دوستان و همسلکها و همفکرهای خودم را به بررسی و مطالعهی شرایط و صبر و متانت از یک طرف و نیز به جوگیر نشدن و واداده نشدن و تحت تاثیر جو سنگین احتمالی پیشرو قرار نگرفتن دعوت میکنم. جو سنگینی که از طرف قشر متوسط نیمهسکولار و بافت پیرو جامعه ضد جریان حامی تفکر سعید جلیلی ایجاد خواهد شد. تفکری که به غلط در مقابل تفکر اعتدال قرار گرفت و با غلطی مصطلح که برخاسته از جریانهای بصیر! سیاسی پیش از انتخابات بود، دوقطبی سازش و مقاومت نام گرفت. من رفیقان را به غش نکردن از هر دو سوی توصیه میکنم. رفیقان را به مدح خوبیهای دولتمردان توصیه میکنم. فراموش نشود که ما بسیجیهای پای رکاب جناب روحانی هم هستیم. دکتر روحانی با تفکری که ما قبول نداریم به پیش میرود اما ما هم میتوانیم تا جای ممکن و معقول از او حمایت کنیم. آرمانها هم که معلوم است. علمدار معلوم است و قطبنما هم پیدا.
سلام
چند نفر در روز مطالب شما را می خوانند؟
فراموش نکنید که یک وبلاگ یا سایت حتما باید خوانده شود. مشکل عمده ی شما نداشتن زبان مشترک و البته اطناب در متن و کلاسه بندی نکردن مباحث است. ممکن است متن شما کوتاه باشد ولی جوری نوشته می شود که رغبت برانگیز نیست. کشف خاصی صورت نمی گیرد.