فتنهی پیشرو یک تفاوت عمده با فتنهی 88 دارد و آن این است که در آن جریان بسیاری از تحلیلگرها میدانستند که جنس کار چه خواهد بود و با پیشبینیهایی از پس گذر از فتنه برمیآمدند. اما در جریانهایی که احتمالا تا انتخابات 92 پیش خواهد آمد مشکل این است که کسی از نقشهی فتنه خبری نداده است. در حالی که مواد آشپزی فتنه معلوم است، آش احتمالیای که در راه پخته شدن است هنوز مجهول مانده است. بسیاری اتفاقات هیجانزا و مشکوک رخ داده است اما هنوز نهاد رسمی و رسانهها نام فتنه بر آن نگذاشتهاند. البته ممکن است مصلحتهایی برای این نام نهادن در کار بوده است. به هر حال تا اینجایی که هستیم برخی موردها را میتوانیم به عنوان مواد حتمی آش فتنه قلمداد کنیم و در عین حال قضاوتی در مورد آرایش مواد فتنهزا و چیدمان عناصر آشوب نداشته باشیم. حلقهی آدمهای انحرافی متنفذ در دولت یکی از این اضلاع است. بحث اقتصادی و وضع معیشت مردم هم به احتمال زیاد جزو ارکان نقشآفرین در گردنهی مهم تاریخساز شش ماه پیشرو است. بحث راجع به وضع امنیت و اخلاقی جامعه هم میتواند جزو شورکنندههای آش مجهول باشد. گنجهها و صندوقهای قدیمی نظام و مردم در این فتنه احتمالا باز میشود و چیزهایی که مدتها از یاد همه رفته بود به یاد آورده میشود و شاید جرقههای یک آتش خانوادگی ظاهر شود. وقتی نامهی خصوصی احسان نراقی به رییس جمهوری سر از کیف نمایندهی منافقین و صهیونیستها در دادگاه درمیآورد و باعث دست دادن حالت ضعف به نراقی میشود باید بدانیم که با چه مورد وحشتناکی روبهرو هستیم. ممکن است در این مدت که غبارها بلند میشود حلقهی انحراف به ویژه چهرهی ویژهی اسفندیار روز به روز طرفدار و مرید رأیبده پیدا کند. در این بین جریان حزبالله و ولایتمدار باید حواس خود را جمع کنند که با روشنگری و بدون بازی به سبک دشمن و یا بازی به شیوهی مطلوب رقیب، کاری کنند که خیمهی سنگین حریف را تحمل کنند و نیز پشت به دشمن ندهند تا خاک شوند تا در فرصت مناسب و عبور سالم از پل، به قول هادی عامل دوست داشتنی رو کنند و کار را یکسره کنند. حفظ آرامش برای امتی که زیر خیمهی سنگین اقتصادی و فرهنگی است، کار سختی است ولی به عزت جزع و فزع نکردن میارزد.