در مورد فیلم ستایشبرانگیز و شجاعانهی خانم پوران درخشنده باید بگویم که همین که یک فیلمساز پردغدغه به سمت موضوع مهم و حساسی مانند تعرض جنسی به کودکان میرود برای من قابل احترام است. فیلمهای پیشین خانم درخشنده هم گواه دغدغهمند بودن ایشان نسبت به مسایل اجتماعی حساس و در عین حال فراموششده است. بنابراین فیلم هیس... حتما باید دیده شود و مورد بحث قرار بگیرد. من اما دوست دارم در مورد موضوع فیلم و موضوعهای نزدیک به آن جور دیگری که کمی عمیقتر باشد فکر کنم. چرا فیلمساز شخصیت آزارگر داستان را مورد مداقه قرار نمیدهد؟ البته این ایراد گرفتن از فیلم نیست. مسئلهی اصلی فیلم، اطلاعرسانی نسبت به خطرهای موجود در جامعه و خطربزرگتر پنهان کردن تعرض از سوی شخص یا خانوادهی آسیبدیده به بهانهی واهی حفظ آبرو است که به زعم فیلمساز خطر جدیتری است. اگر اخلاق فردی را لایهای از ساختار جامعه در نظر بگیریم و لایهی بعدی را به رفتارهای اجتماعیمان نسبت بدهیم باید بگوییم که پوران درخشنده همواره به سراغ لایهی رفتارهای اجتماعی جامعهی ایران رفته است و سطح اخلاق فردی و اخلاق مربوز به خلوتهای هر فرد را فراموش کرده است. پیام من به سازندهی هیس این است که بر فرض، با همهی این جنجالها و سر و صداها ما فهمیدیم که باید اجازهی فریاد زدن را به دخترها بدهیم. بر فرض که متوجه شدیم که باید از جنایتکارهای جنسی و اراذل و اوباش و... بیواهمه شکایت کنیم تا کار قانون و قضا و پلیس برای برخورد با اینها روی غلتک بیفتد. در اینجا این سوال مطرح است که آیا مسئلهی مهمتری وجود ندارد. البته من به این قضییه واقف هستم که نفس حرکت این فیلم اجتماعی، مهم و مفید است اما جای کار برای کار فرهنگی باز است. کار فرهنگی یعنی این که برویم و جهاد کنیم تا شیطان و نفس اماره روی افراد جامعهی ما مسلط نشوند که اگر بشوند شیطانصفتهای مورد اشارهی فیلم متولد میشوند. هیچ فردی آزارگر جنسیِ مادرزاد نیست. بلکه گناههای کوچک انباشته در طول زمان و اصرار بر آنها و لانه کردن شیطان در دلها و جوجهکشی شیطان در خانهی قلب انسان کار را به وادی تباهی میکشاند. موضوع شهوت جنسی موضوع بسیار اساسی و مهمی است و هدایتهای قرآن کریم هم گواهی بر اهمیت این مسایل میدهد. به هر حال گِل بدبوی جنس بشر رو به درکات سقوط دارد و تمایلات نفسانی و شهوانی در همین گل وجود دارد. برخی دستورهای سبک زندگی اسلام مبنی بر جزییات تربیت جنسی فرزندان گواه بر این مدعاست که اسلام هم وجود این خطرها را واضح بیان کرده است و رعایت برخی نکتهها در مورد پوشش زن در خانواده و جامعه و نوع روابط و... هرچند مورد استهزای مسخرهکنندگان قرار بگیرد، میتواند جلوی خلق چنین فاجعههایی را بگیرد. توجه به این رعایتها یعنی اینکه نگاه حرام خیابانی، اینترنتی و تلویزیونی را مهار کنیم و در این راه از لومهی لائم نهراسیم که مرادِ داستان هیس هم مطمئنا ابتدائا گمراهیاش از همین رعایت نکردنها شروع شده بود. هرچند او دیگر آن قدر سقوط کرده بود که به درکات فروحیوانی تنزل پیدا کرده بود اما اصل خطر با هر کیفیتی برای آحاد جامعه وجود دارد.