نوشتن در باب این موضوع برای من سخت است. قلم بشکند اگر ذرهیی به خطا بگویم. اما من الگویم در این زمینه استاد مطهری است. این روزها هم شجاعت استاد رحیمپور را میستایم. بحث بر سر چگونگی ورود انحراف در یک جمع شیعی حزباللهی هیئتی است. حرف بسیار حساس و دقیق است. باید با دقت خوانده و فهمیده شود.
آیا در بین بچه حزباللهیهای شیعه افرادی پیدا میشوند که طی یک سال فقط چند آیه قرآن بخوانند؟ آن هم در آیین ترحیم مردهگان یا شب قدر فقط. به نظرم پیدا میشوند. آیا از بین این افراد پیدا میشوند افرادی که در کل سال فقط یک یا دو بار به مناجات با خدا بنشینند و باقی نداهای معنویشان توسلات به ائمه- علیهم السلام- باشد؟ باز هم پیدا میشوند. پس تا این جای کار افرادی داریم که خیلی کم قرآن میخوانند و خیلی کم با خدا مناجات میکنند. از بین این افراد داریم افرادی که مجموع توسلشان به حضرت رقیه خاتون –سلام الله علیها- و جناب امالبنین از توسلشان به شخص پیغمبر اعظم –صلّی الله علیه و آله- بیشتر شود. آیا این یک نقص در فضای تدین و دینداری نیست؟ اولویتها را چه طور باید تشخیص داد؟ پس یک اشکال این است که هندسهی مناسک و اعمال مربوط به دینداری را باید درست چید. جایگاه مناجات با خدا و عبادتها نباید فراموش شود. توسل به دردانهی سیدالشهداء خیلی برد دارد در عوالم معنوی سالک. اما به شرطی که سالک باشد. این حرفها از دهان من گندهتر است. این حرفها را باید بزرگان بزنند. اما من هم این دغدغه را دارم که مسایل نباید با هم قاتی بشود. باور کنید بعضی از دقیقههای هیئتهای متوسط را نمیتوانم گوش بدهم. برای من واضح است که این مداح محترم مسایل را با هم قاتی کرده است. ضریب شور و فریاد و ضجه را بسیار زیاد و ضریب هندسه معرفتی دینداری را پایین میآورد. نمازهای مستحبی و نیایش و تهجد و عبادت را اصلاً نباید فراموش کرد. اصلاً نباید با توسلهای خاص سلوکی قاتی کرد. نباید با حاجت گرفتن قاتی کرد. قرائت قرآن هم همین طور. نماز اول وقت و جماعت هم همین طور. این سلسله مراتب باید حفظ شود. دین که افتاد دست مداح اوضاع همین میشود. دین خود را دست مداح نسپارید. دین مردم را دست مداح نسپارید. دینتان را هم از مداح نگیرید. مگر این که مداحی باشد که غیر از شأن مداحی مشخصاً عالم دینی هم باشد. من از گفتن این نقصها کراهت دارم. اما وقتی در سال 93 در یک هیئت کوچک محلهیی که خود را ولایی و مطیع رهبری میداند؛ باز هم میبینم که لخت شدن و حسین حسین گفتن بیش از حد زیاد و تند (با حالت ریتمیک و نامأنوس) وجود دارد، دلم به درد میآید. مداح محترم! اگر مثل برخی از مداحهای الگو مطلب داری که داری و میتوانی دو ساعت وقت مردم را بگیری. اگر مطلبی نداری دیگر پا روی قلب مردم نگذار و حرمت روضهی مکشوف را نگهدار. ایها الناس! ظاهراً مد شده که روضهی مکشوف بخوانند. یک معذرتخواهی خشک و خالی از امام زمان و سادات مجلس و باقی قضایا. آقا ما از بزرگان شنیدیم که شنیدن این روضهها قساوت قلب میآورد. طرف مطلب ندارد. به جای این که سلام بدهد و التماس دعا بگوید هی از زبان حال از خودش حرف درمیآورد. چرا واقعاً؟ از فلان واقعه سه خط هم در تاریخ نقل نشده آن وقت این آقا دو ساعت بلکه نیم دهه از زبان حال میگوید. وقتی هم که گریه نمیگیرد چه میشود؟ دو تا درشت بار مستمع میکند که چرا ضجه نمیزنی؟ بعد هم که نوبت شور میشود سه ربع تا یک ساعت شور میزنند. من واقعاً تحمل شور یک ساعته برایم سخت است. چون بیمحتوا است. بابا ده دقیقه فقط میگویند حسین...حسین. آخر چرا؟ بعد میکروفون صدای زمینه را میدهند دست کسی که نام مبارک حضرت را به عنوان ریتمدهنده ( نستجیربالله...برایم سخت است گفتن) استفاده میکند. من نمیدانم اینها فهم دارند یا نه. این قضییه در هیئت محمود کریمی و جواد مقدم و بسیاری از جاهای معتبر دیگر هست. موهن بودناش روشن است. فریــــاد. بگذرم.
سخن از اولویتها بود. در قضییهی ایام محسنیّه هم که استاد رحیمپور گفت قضییه همین است. وقتی معماری دینداری به هم میخورد همه چیز به هم میخورد. هیئت معتبری را دیدم که برای حضرت امالبنبن سه روز سیاهی محرمی زد. آخوند معتبری را دیدم که رسماً پیشنهاد داد ربیعالاول را عزای حضرت محسن بگیریم. بابا. فریاد از دست شما جماعت. یعنی ربیعالاول را هم جشن و سرور نگیریم؟ خودتان بنشینید و به اصل دین و اهداف ائمه –علیهم السلام- فکر کنید. هدف، این بوده؟
این دلایل را روی هم بگذارید و دلایل انباشتی آسیبهای بچهشیعه را بررسی کنید. بهانه را خودمان دست وهابیت ملعون میدهیم. غیر از مسلّمات، که ما به هیچ وجه نباید دست از آنها برداریم؛ دربارهی بقیهی مسایل بهانه را خودمان دست آنها میدهیم. غیر از بهانه دست دشمن وهابی دادن که حداقل نقص در ماست بحث دقیقی وجود دارد که ذکر میشود. این دلایل انباشتی در یک فرد ممکن است واقعا رگههایی از انحراف عقیده را بار بیاورد. بچهشیعه نباید نامأنوس با قرآن باشد. نباید مناجات با خدا را کنار بگذارد. جایگاه توسل و زیارت و روضه را با جایگاههای دیگر نباید قاتی کند. خطرناک است. این خطر غیر از بهانه دست دشمن دادن است. فتــأملّ.